حدیث شماره 3 باب نادر در احوال غیبت کتاب حجت اصول کافی
قسمت سوم
شرح:
از جمله اول خطبه شریفه پیداست که خداى قادر و مهربان هیچ گاه روى زمین را از وجود حجت و رهبر آثار علم و هدایت خالى نمی گذارد، منتهى علم و هدایت شدت و ضعف دارد و امام و رهبر ظاهر و غایب مى شود، مخالفین شیعه میگ ویند، امام غائب که ممکن نباشد از او اخذ مسائل دینى کرد، چه ثمرى دارد ولى جوابش این است که همان اعتقاد به وجود امام و حجت خدا امری است مطلوب و رکنى از ارکان دین است، مانند اشخاصى که در زمان پیغمبر اکرم (صلّى اللَّه علیه و آله) بودند و آن حضرت را ندیدند ولى به وجودش اعتقاد داشتند مانند نجاشى و اویس قرنى از اینجاست که پیغمبر اکرم (صلّى اللَّه علیه و آله) در حدیثى که مورد اتفاق شیعه و سنى است فرموده است: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة» «کسى که بمیرد و امام زمانش را نشناسد، مرگش مرگ جاهلیت است» شیعه می گوید، مراد به امام زمان در این دوران، حجة بن الحسن حضرت مهدى (علیه السلام) است، عامه می گویند مراد به امام زمان هر سلطان و زمامداری است که بر مردم حکومت کند، چه عادل باشد یا فاسق ولى سخافت و زشتى سخن ایشان بر هیچ خردمندى پوشیده نیست، زیرا شناختن سلطان ظالم چه تأثیرى در ایمان و عقاید دارد تا کسى که او را نشناخت و مرد، چون، مردم زمان جاهلیت باشد، بعضى دیگر گفته اند، مراد به امام زمان قرآن است ولى جوابش این است که قرآن که در هر زمانى فرق نمی کند تا هر قرآنى امام مردم زمان خود باشد، علاوه بر اینکه اگر مقصود از معرفت قرآن شناختن و یاد گرفتن کلمات و آیات آن باشد، بسیارى از مسلمین که سواد ندارند جزء کفار محسوب خواهند شد و اگر مقصود تصدیق و عقیده به قرآن باشد، ما با شما هم عقیده ایم یعنى قرآن را قبول داریم و نباید بر ما طعنه زنید، اما پیداست که همان جواب اول به قدرى محکم و متین است که نوبت را به این جواب نمی دهد.