رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه
رمز حیات

آیه امروز:

کَأَنَّهُنَّ بَیْضٌ مَکْنُونٌ ﴿۴۹ صاقات﴾
گوئی (از لطافت و سفیدی) همچون تخم شترمرغی هستند که (در زیر بال و پر مرغ) پنهان مانده (و دست انسانی هرگز آن را لمس نکرده است).

رمز حیات

رمز حیات

طبقه بندی موضوعی

رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه

حدیث شماره ۱ باب توصیف و فضیلت علم و فضل دانشمندان کتاب فضل علم اصول کافی

امام هفتم علیه السلام فرمود: چون رسول خدا(ص) وارد مسجد شد دید جماعتى گرد مردى را گرفته اند فرمود: چه خبر است؟ گفتند علامه اى است. فرمود: علامه یعنى چه؟ گفتند: داناترین مردم است به دودمان عرب و حوادث ایشان و به روزگار جاهلیت و اشعار عربى. پیغمبر فرمود: اینها علمى است که ندانستن آن ضرر و زیانی به شخصش نمی زند و دانستنش سودی را به او نمی رساند سپس فرمود: همانا علم سه چیز است: آیه محکم، فریضه عادله، سنت پابرجا و غیر از این فضل است.

شرح :
عارف خبیر و دانشمند بصیر مرحوم فیض کاشانى چنین فرماید پیغمبر (ص) با جمله «لا یضر من جهله » به مردم فهمانید که معلومات این شخص که علامه اش مى خوانید در حقیقت علم نیست بلکه علم حقیقى آنست که دانستن براى معاد و قیامت مفید باشد و ندانستنش در آن روز زیان دهد نه آنچه را که عوام مردم بپسندند و وسیله جمع مال شود. آنگاه علم سودمند در نظر شرع را بیان کرده و به سه قسم منحصر نموده است: 1- آیة محکمة که به اصول عقاید اشاره دارد زیرا براهین آن آیات محکمات جهان و قرآن کریم است و در قرآن دلایل مبداء و معاد به لفظ «آیه و آیات» بسیار ذکر شده است و فریضة عادلة اشاره به علم اخلاق است که خوبش از لشکر عقل و بدش از لشکر جهل است و بر انسان فریضه (واجب) است که لشکر عقل را داشته باشد و از لشکر جهل تهى باشد و عدالت آن کنایه از حد وسط بین افراط و تفریط است و سنت پابرجا اشاره به احکام شریعت یعنى مسائل حلال و حرام دارد و انحصار علوم دینى به این سه قسم معلوم است و این کتاب کافى هم مشتمل بر همین سه علم است و با سه نشأة (رشد و نمو) انسانیت مطابق است یعنى علم اصول عقاید براى عقلش، و علم اخلاق براى جان و دلش، و حلال و حرام براى بدن او مى باشد»
در حدیث ۱۳۴ امام صادق علیه السلام مى فرماید: «همه علم مردم را چهار قسم دیدم: اول اینکه خداى خود را بشناسى دوم بدانى چه مصالحى در ساختن تو بکار برده سوم بدانى از تو چه خواسته چهارم آنچه تو را از دینت خارج کند بشناسى.»