حدیث شماره ۵ باب وجوب دانش و آموختن آن و تشویق به آن کتاب فضل علم اصول کافی
رسول خدا(صلّى الله علیه و آله و سلم) فرمود: تحصیل علم واجب است و در حدیث دیگر فرمود: تحصیل علم بر هر مسلمانى واجب است، همانا براستى خدا دانشجویان را دوست دارد.
حدیث شماره ۵ باب وجوب دانش و آموختن آن و تشویق به آن کتاب فضل علم اصول کافی
رسول خدا(صلّى الله علیه و آله و سلم) فرمود: تحصیل علم واجب است و در حدیث دیگر فرمود: تحصیل علم بر هر مسلمانى واجب است، همانا براستى خدا دانشجویان را دوست دارد.
حدیث شماره ۴ باب وجوب دانش و آموختن آن و نشویق به آن کتاب فضل علم اصول کافی
امیر المؤمنین (علیه السّلام) می فرمود: اى مردم بدانید کمال دین، طلب علم و عمل به آن است، ،همانا طلب علم از طلب مال بر شما واجبتر است زیرا مال براى شما قسمت و تضمین شده که عادلى (خداوند) آن را بین شما قسمت کرده و تضمین نموده و به شما می رساند ولى علم نزد اهلش نگهداشته شده و شما مأمورید که آن را از اهلش طلب کنید، پس آن را بخواهید.
شرح:
حضرت على علیه السّلام در نهج البلاغه پیرامون برترى علم بر مال فرموده است: «علم با بخشش و منتقل کردن به دیگران افزایش مىیابد ولى مال با بخشش کم مىشود.»
حدیث شماره ۳ باب وجوب دانش و آموختن آن و تشویق به آن کتاب فضل علم اصول کافی
از ابو الحسن(امام هفتم)علیه السّلام سؤال شد که: آیا سزاوار است که مردم از آنچه نیاز دارند نپرسند؟ فرمود: خیر
شرح:
بدیهى است که تمام رهگشائی هاى علمى در سایه پرسش و سوال است و تا سوال نباشد کشف علمى صورت نمىگیرد از این رو قرآن کتاب آسمانى ما مىفرماید: «اگر نمىدانید از خبرگان علمى بپرسید. (۴۳ نحل)»
السلام علیک یا اباصالح المهدی عج الله تعالی فرجه الشریف
منظور از بقیة اللّه چیست؟؟؟
واعظ: حجت الاسلام عابدینی
حدیث شماره ۲ باب وجوب دانش و آموختن آن و تشویق به آن کتاب فضل علم اصول کافی
حضرت صادق علیه السلام می فرمایند: طلب علم (دانشجوئى) واجب است.
حدیث شماره ۱ باب وجوب دانش و آموختن آن و تشویق به آن کتاب فضل علم اصول کافی
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: طلب علم بر هر مسلمانى واجب است، همانا خداوند دانشجویان را دوست دارد.
حدیث شماره ۳۵ کتاب عقل و جهل اصول کافی
امام صادق علیه السلام در حدیثى طولانى می فرمایند: آغاز و نخست هر چیز و نیرو و آبادانى آن، که هر سودى تنها به آن مربوط است، عقل است، که آن را خداوند زینت و نورى براى خلقش قرار داده است. با عقل، بندگان خالق خود را بشناسند و دانند که آنها مخلوقند و او مدبر، و ایشان تحت تدبیر اویند، و او پایدار و آنها فانى مى باشند و توسط اندیشه هاى خود از دیدن آسمانها و زمین و خورشید و ماه و شب و روز، استدلال کردند که همه اینها خالق و سرپرستى دارند که همیشه بوده و خواهد بود و با عقل تشخیص زشت و زیبا دادند و دانستند در نادانى، تاریکى و در علم، نور است، اینست آنچه که عقل به آنها راهنمایی کرده است. عرض شد: آیا بندگان مى توانند به عقل تنها اکتفا کنند (و در پى تحصیل علم و ادب برنیایند) فرمود: عاقل به دلیل عقلى که خداوند پایه زندگى و زیور برازندگى و سبب هدایتش قرار داده، می داند که خدا حق و پروردگار اوست و می داند که براى آفریدگار پسند و ناپسندى است و اطاعت و معصیتى، و تنها عقلش نتواند آنها را دریابد و مى فهمد که رسیدن به این مطالب جز با طلب علم (خداشناسی) ممکن نیست و اگر به وسیله علمش به اینها نرسد عقلش او را سودى نداده، پس واجب است بر عالم، طلب علم و ادب نماید که بى آن استوار نماند.
حمران و صفوان بن مهران جمّال گویند شنیدیم امام صادق علیه السلام مى فرمود: ثروتی فراوان تر از عقل نیست و فقری پست تر از حماقت نیست و در هر کاری، پشتیبانى فزونتر از مشورت نیست.
حدیث شماره ۳۴ کتاب عقل و جهل اصول کافی
امام صادق از امیرالمؤمنین علیهما السلام نقل می فرماید: عمق حکمت به وسیله عقل و عمق عقل به وسیله حکمت بیرون آید، حسن سیاست و تدبیر مایۀ ادب شایسته است؛ و نیز می فرمود: اندیشه و تفکر مایۀ دل بیناست، چنان که رونده در تاریکى که بوسیله نور گام بردارد به راحتى و خوبى آزاد شود و اندکى در راه توقف نماید.
شرح:
مراد به حکمت حقائق علوم الهى و معارف دینى است که تنها وسیله رسیدن به آن عقل است و چون با درجه اى از عقل به درجه اى از حکمت رسد عکس العملش این است که عقلش پرتو بیشترى مى گیرد و به واسطه ترقى حکمت، عقل هم ترقى مى کند و کمال مى یابد و مراد به ادب نگاه داشت حد هر چیز و طور پسندیده آن است مانند اخلاق حمیده و انجام اعمال شرعیه که اینها در صورتى حاصل مى شود که معلم مدبر و با سیاستى براى فرد یا جامعه باشد.
حدیث شماره ۳۳ کتاب عقل و جهل اصول کافی
امام صادق علیه السّلام فرمود: میان ایمان و کفر فاصله اى جز کم عقلی نیست. عرض شد: چطور اى فرزند پیامبر؟ فرمود: بندۀ خدا متوجه مخلوقى مىشود (و خواسته خود را از محتاجى مانند خود مى طلبد) در صورتى که اگر با خلوص نیّت متوجه خدا شود، آنچه خواهد، در نزدیکترین وقت به او برسد.
حدیث شماره ۳۲ کتاب عقل و جهل اصول کافی
حسن بن جهم مىگوید: جمعى از یاران ما در حضور امام رضا علیه السّلام به گفتگو پرداختند و سخن از عقل به میان آمد. امام علیه السّلام فرمود: شخص دیندارى که عقل ندارد، مورد اعتناء نباشد. عرض کردم قربانت گردم، برخى از مردم که به آئین شیعه مىگروند و به نظر ما خوش عقیده اند عقل شایسته اى ندارند. امام علیه السلام فرمود: ایشان مورد خطاب خدا نیستند (زیرا خدا عاقل را امر و نهى می کند و به اندازۀ عقلشان پاداش و کیفر می دهد) زیرا خدا عقل را آفرید و به او فرمود: پیش آى پیش آمد، برگرد، برگشت، خدا فرمود: به عزت و جلالم سوگند که بهتر و محبوبتر از تو نیافریدم، بازخواست و بخششم متوجه توست.
حدیث شماره ۳۱ کتاب عقل و جهل اصول کافی
امام صادق علیه السلام از امیرالمومنین علیه السلام نقل می فرمایند: خودبینی انسان دلیلی است بر سستی (و ضعف) عقل او.
السلام علیک یا اباصالح المهدی عج الله تعالی فرجه الشریف
لزوم حرکت برای تحقق ظهور.
بایدتشنه امام شد.
ما میتوانیم ظهور را رقم بزنیم به شرطی که....
واعظ: حجت الاسلام محمودی
حدیث شماره ۳۰ کتاب عقل و جهل اصول کافی
امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: هرگاه که آگاه شوم کسی بر یکى از صفات خوب استوار است، به خاطر آن، او را بپذیرم و از نداشتن صفات دیگرش بگذرم ولى از نداشتن عقل و دین چشم نمی پوشم زیرا جدائى از دین جدائى از امنیت است و زندگى در هراس و ترس لذت بخش نباشد و فقدان عقل، فقدان زندگى است. (زیرا بىخردان) فقط با مردگان مقایسه شوند و بس.
حدیث شماره ۲۹ کتاب عقل و جهل اصول کافی
امام صادق علیه السلام فرمود: «اى مفضل کسى که تعقل نکند رستگار نگردد و تعقل نکند کسى که نداند، کسى که بفهمد نجیب شود و کسى که صبر کند پیروز شود، دانش سپر بدبختى و بلا، راستى مایه عزت، نادانى پیامدش ذلت، فهم مایه بزرگی و سخاوت موجب کامیابى است و خوش خلقى دوستى آورد. کسى که به اوضاع زمانش آگاه باشد اشتباهات بر او هجوم نیارد. و دوراندیشى خود نوعی بدبینى است. نعمت وجود عالم واسطه ایست بین انسان و رسیدن به حقیقت؛ و نادان در این میان بدبخت است. خدا دوست کسى است که او را را شناخته و دشمن آنکه براى درک ذاتش خود را به زحمت و رنج انداخته؛ خردمند عیبپوش است و نادان فریبنده؛ اگر خواهى بزرگوار شوى ملایم و نرم باش و اگر خواهى خوار شوى درشتى کن. پاک سرشت، دل نرم است و بد اصل سخت دل؛ کسى که کوتاهى کند به پرتگاه افتد و کسى که از سرانجام کار بترسد، ندانسته گام برندارد، کسى که ندانسته و ناگاه به کارى روی آورد بینى خود را بریده است (خود را به خواری انداخته است). هر که نداند نفهمد، و هر که نفهمد سالم نماند، و آنکه سالم نماند عزیز نگردد، و هر که عزیز نگردد خرد شود، و آنکه خرد شود سرزنش شود، و هر کس چنین باشد سزاوار است که پشیمان شود.
حدیث شماره ۲۸ کتاب عقل و جهل اصول کافی
امام صادق علیه السلام از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «چون مردى را پر نماز و روزه دیدید به او ننازید تا میزان عقلش را ملاحظه کنید.»
حدیث شماره ۲۷ کتاب عقل و جهل اصول کافی
اسحاق بن عمار گوید به حضرت صادق علیه السلام عرض کردم: نزد مردى مى روم و بعضى از سخنم را مى گویم او تمام مقصود مرا مى فهمد و نزد مرد دیگری مى روم و تمام سخنم را به او مى گویم او طبق گفته من جواب مى دهد و نزد مرد دیگری مى روم و سخنم را مى گویم او (چون مقصود مرا نمى فهمد) مى گوید دوباره بگو. فرمود: اى اسحاق، مىدانى سببش چیست؟ گفتم: نه، فرمود: «آنکه از یک جمله همه مقصود تو را مىفهمد، عقل با سرشت او به هم آمیخته و آنکه پس از اتمام سخنت جواب تو را مى گوید، در شکم مادر که بوده عقل با جسم او ترکیب شده و اما آنکه وقتى همه سخن خود را به او تحویل مىدهى و باز مىگوید دوباره بگو کسى است که وقتى بزرگ شده عقل با او درآمیخته است از اینرو مىگوید دوباره بگو.»
حدیث شماره ۲۶ کتاب عقل و جهل اصول کافی
امام باقر علیه السّلام فرمود چون خدا عقل را آفرید به او فرمود پیش بیا، پیش آمد فرمود برگرد، برگشت فرمود به عزت و جلالم مخلوقى بهتر از تو نیافریدم، امر و نهى و پاداش و کیفرم متوجه تو است.
حدیث شماره ۲۵ کتاب عقل و جهل اصول کافی
امام صادق علیه السلام از پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل مى کنند که فرمود: اى على هیچ تهیدستى سخت تر از نادانى و هیچ مالى سود بخش تر از عقل نیست.
حدیث شماره ۲۴ کتاب عقل و جهل اصول کافی
امام صادق علیه السلام می فرمایند: «عقل راهنمای مؤمن است.»
حدیث شماره ۲۳ کتاب عقل و جهل اصول کافی
امام صادق علیه السلام می فرمایند: پایه شخصیت انسان عقل است، و هوش و فهم و حافظه و دانش از عقل سرچشمه مى گیرند. عقل، انسان را کامل کند و راهنما و بیناکننده و کلید کار اوست و چون عقلش به نور خدائى مؤید باشد، دانشمند و حافظ و متذکر و باهوش و فهمیده باشد و از این رو بداند چگونه و چرا و کجاست؟ و خیرخواه و بدخواه خود را بشناسد و چون آن را شناخت، روش زندگى و پیوست و جدا شده خویش بشناسد و در یگانگى خدا و اعتراف به فرمانش مخلص شود و چون چنین کند از دست رفته را جبران کرده، بر آینده مسلط گردد و بداند در چه وضعى است و براى چه در اینجاست و از کجا آمده و به کجا مى رود؟ اینها همه از تأیید عقل است.