رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه
رمز حیات

آیه امروز:

کَأَنَّهُنَّ بَیْضٌ مَکْنُونٌ ﴿۴۹ صاقات﴾
گوئی (از لطافت و سفیدی) همچون تخم شترمرغی هستند که (در زیر بال و پر مرغ) پنهان مانده (و دست انسانی هرگز آن را لمس نکرده است).

رمز حیات

رمز حیات

طبقه بندی موضوعی

رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه

۱۴۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اللهم عجل لولیک الفرج» ثبت شده است

حکمت 320 نهج البلاغه: پرسیدن برا فهمیدن نه آزردن
(علمی)

وَ قَالَ (علیه السلام): لِسَائِلٍ سَأَلَهُ عَنْ مُعْضِلَةٍ سَلْ تَفَقُّهاً وَ لَا تَسْأَلْ تَعَنُّتاً فَإِنَّ الْجَاهِلَ الْمُتَعَلِّمَ شَبِیهٌ بِالْعَالِمِ وَ إِنَّ الْعَالِمَ الْمُتَعَسِّفَ شَبِیهٌ بِالْجَاهِلِ الْمُتَعَنِّتِ.
و (درود خدا بر او،) در جواب شخصى که مسئله پیچیده اى را سؤال کرد، فرمود: براى فهمیدن بپرس، نه براى به زحمت انداختن (طرف مقابل)، چرا که نادان یاد گیرنده شبیه به عالم است و عالم بى انصاف شبیه به نادان بهانه جو است.

شرح حکمت:
در بحار الاوار نقل شده امیرمؤمنان على علیه السلام در مسجد جامع کوفه بود، مردى شامى برخاست و سؤالاتى از آن حضرت کرد (وچون قرائن نشان مى داد هدفش رسیدن به حق نیست بلکه منظورش امتحان وبهانه جویى است) امام علیه السلام فرمود: براى درک حقایق سؤال کن نه براى بهانه جویى و به زحمت افکندن. در اینجا چشمهاى مردم به سوى این صحنه متوجه شد. آن مرد شامى عرض کرد: به من خبر ده اولین چیزى که خدا آفرید چه بود؟ فرمود: اولین مخلوق خدا نور بود. آنگاه سؤالاتى درباره آفرینش کوهها ونامیده شدن مکه به «ام القرى» و طول ماه و خورشید و جزر و مد و اسم واقعى ابلیس در آسمانها و چگونگى نامیده شدن آدم به آدم و دو برابر بودن ارث مرد نسبت به زن و مقدار عمر حضرت آدم و اولین کسى که شعرى سرود وسؤالات زیاد دیگرى از این قبیل پرسید که مرحوم علامه مجلسى آن را در حدود هشت صفحه ذکر کرده است.
وظیفه شاگرد در برابر استاد:
در حدیثی امیرمؤمنان علیه السلام مى فرمایند: «حق عالم آن است که زیاد از او سؤال نکنى... و در محضر او گفتار این و آن را بر ضد او نقل ننمایى و از طول مصاحبت با او اظهار ناراحتى نکنى، زیرا مَثَل عالم مَثَل درخت نخل است که باید انتظار بکشى کى از آن میوه اى فرو مى ریزد.» در حدیث دیگرى از همان حضرت مى خوانیم: «هنگامى که نزد عالم مى نشینى بیش از آنچه مایل هستى بگویى سکوت کن و از او بشنو و خوب گوش فرا دادن را بیاموز همانگونه که خوب سخن گفتن را مى آموزى و هرگز کلام او را قطع مکن.» از نکاتى که از داستان موسى و خضر علیهما السلام در قرآن مجید استفاده مى شود نیز این است که در برابر عالم نباید عجله و بى تابى نشان داد، بلکه باید صبر کرد تا حقیقت را بیان کند.

حکمت 319 نهج البلاغه: اثرات فقر
(اقتصادى)

وَ قَالَ (علیه السلام): لِابْنِهِ مُحَمَّدِ ابْنِ الْحَنَفِیَّةِ یَا بُنَیَّ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکَ الْفَقْرَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنْهُ فَإِنَّ الْفَقْرَ مَنْقَصَةٌ لِلدِّینِ مَدْهَشَةٌ لِلْعَقْلِ دَاعِیَةٌ لِلْمَقْتِ.
و (درود خدا بر او، به پسرش محمد حنفیّه) فرمود: پسرم! من از فقر بر تو مى ترسم پس از آن به خدا پناه ببر، چراکه فقر، دین انسان را ناقص، و عقل را سرگردان، و عامل دشمنى است.

شرح حکمت:
انسان تحت فشار فقر ممکن است تن به گناهانى بدهد و براى به دست آوردن مال، فکر حلال و حرام آن نباشد و یا تحت عنوان ضرورت و اضطرار بعضى از محرمات را براى خود حلال بشمارد. این احتمال نیز هست که فقر گاهى سبب تزلزل اعتقاد انسان به خدا مى شود، زیرا از یکسو شنیده است که خدا رزّاق و روزى رسان است و رزق همه را تضمین کرده و از طرف دیگر خود را در فقر و تنگدستى مى بیند و این مایه سوءظنش به خدا و وعده هاى الهى مى شود، بنابراین هم نقص اعتقادى و هم نقص عملى دامن فقیر را مى گیرد به خصوص اگر انسان کم ظرفیت و پایه اعتقادات او سست باشد. اضافه بر این، ازنظر اخلاقى نیز گرفتار مشکل مى شود، زیرا کینه و حسد و بخل و صفات دیگرى از این قبیل دامان فقیر را در بسیارى از اوقات مى گیرد. اما اینکه عقل را مشوش مى سازد نیز به تجربه ثابت شده است که افراد گرسنه و فقیر هرچند عقل نیرومندى داشته باشند توان فکر کردن و اندیشیدن را از دست مى دهند و حتى گاه در مسائل ساده زندگى گرفتار اشتباه مى شوند و قدرت بر تفکر و تصمیم گیرى را به دلیل فقر و پریشانى از دست مى دهند.
جمله «عامل دشمنی است» داراى دو تفسیر است: نخست اینکه مردم از چنین شخصى فاصله مى گیرند و حتى او را مزاحم خود تصور مى کنند و دیگر اینکه او هم از مردم فاصله مى گیرد، چراکه بسیارى از اوقات فکر مى کند مردم اسباب فقر او را فراهم کرده اند و حق او را خورده و او را بر خاک سیاه نشانده اند، بنابراین از دو سو خشم و ناخرسندى حاصل مى شود.

حکمت 318 نهج البلاغه: پیروزی، در پرتو قدرت روحی و ایمانی
(سیاسى، نظامى)

وَ قِیلَ لَهُ بِأَیِّ شَیْ ءٍ غَلَبْتَ الْأَقْرَانَ ، فَقَالَ ( علیه السلام ) : مَا لَقِیتُ رَجُلًا إِلَّا أَعَانَنِی عَلَى نَفْسِهِ.
و درود خدا بر او، (از امام پرسیدند، با کدام نیرو بر حریفان خود پیروز شدى؟ فرمود:) کسى را ندیدم جز آن که مرا در شکست خود یارى مى داد.


سید رضى مى گوید: امام علیه السلام به این اشاره مى کند که هیبتش در دلها جاى گرفته بود و مبارزان، مقهور هیبت او مى شدند (و از پاى درمى آمدند.)

شرح حکمت:
بدون شک یکى از مهمترین عوامل پیروزى و شکست، مسئله قدرت روحیه و ضعف آن است. در آیات قرآن نیز به کرار به این نکته اشاره شده که خدا گاهى مسلمانها را به وسیله رُعبى که در دل دشمنانشان مى افتاد یارى و چیره مى کرد. خدا در مورد پیروزى لشکر اسلام در میدان نبرد مى فرماید: «و (به یاد آر) موقعى را که پروردگارت به فرشتگان وحى کرد: من با شما هستم؛ کسانى را که ایمان آورده اند، ثابت قدم دارید! به زودى در دلهاى کافران ترس و وحشت مى افکنم؛ ضربه ها را بر بالاتر از گردن (بر سرهاى دشمنان) فرود آرید! و همه انگشتانشان را قطع کنید. (12 انفال)»
رسول اکرم صلی الله علیه وآله یکى از ویژگى هاى پنجگانه خود را این مى شمارد: « خدا به وسیله ترسى که از هیبت من در دلهاى مخالفان مى افکند مرا بر آنها پیروز مى ساخت».
درباره قیام حضرت مهدى علیه السلام نیز از امام باقر علیه السلام نقل شده است: «حضرت مهدى علیه السلام به وسیله رعب و وحشتى که از هیبت او به دلهاى مخالفان مى افتد از سوى خدا یارى مى شود».

السلام علیک یا اباصالح المهدی عج الله تعالی فرجه الشریف

دعای امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) برای شیعیان 

حجت الاسلام مومنی

فایل صوتی

حکمت 317 نهج البلاغه: دشمنان به اختلاف در بین ما دل بسته اند
(اعتقادى، سیاسى)

وَ قَالَ لَهُ بَعْضُ الْیَهُودِ مَا دَفَنْتُمْ نَبِیَّکُمْ حَتَّى اخْتَلَفْتُمْ فِیهِ فَقَالَ (علیه السلام): لَهُ إِنَّمَا اخْتَلَفْنَا عَنْهُ لَا فِیهِ وَ لَکِنَّکُمْ مَا جَفَّتْ أَرْجُلُکُمْ مِنَ الْبَحْرِ حَتَّى قُلْتُمْ لِنَبِیِّکُمْ «اجْعَلْ لَنا إِلهاً کَما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ.»
و درود خدا بر او، (شخصى یهودى به امام گفت: هنوز پیامبرتان را دفن نکرده، در باره اش اختلاف کردید، امام) فرمود: ما درباره آنچه که از (وصایای) او رسیده اختلاف کردیم، نه در خود او، امّا شما یهودیان، هنوز پاىتان پس از نجات از دریاى (نیل) خشک نشده بود که به پیامبرتان گفتید: «براى ما خدایى بساز، چنانکه بت پرستان خدایى دارند؛ موسی گفت: شما مردمى نادان هستید. (138 اعراف)»

شرح حکمت:
امام علیه السلام در این پاسخ دست روى نقطه حساسى گذاشت و آن اینکه ما درمورد پیغمبر و اصول دینمان هیچ اختلافى نداریم؛ خدا را به یگانگى مى شناسیم و پیغمبرمان را خاتم انبیا؛ ولى شما بعد از دیدن آن معجزات عجیب، شکافتن دریا و عبور توأم با سلامت از جاده اى که میان دریا نمایان شد و سپس غرق شدن فرعون و لشکرش در همان جاده براثر جمع شدن آب دریا، با این همه چشمتان که به بتهاى بت پرستان افتاد، هوس بت پرستى کردید وگفتید: اى موسى! تو هم براى ما بتى بساز مانند آنها. آرى شما در اصل توحید که مهمترین اصل دین است با پیغمبرتان به مخالفت برخاستید.
جواب امام علیه السلام به این یهودى این پیام را براى همه مسلمانان دارد که نباید اختلافاتشان را در برابر دشمن پررنگ کنند، بلکه اگر اختلافى هست آن را کمرنگ نشان دهند. به عکس آنچه امروز از بعضى از افراد نادان مى بینیم که اصرار دارند اختلافات مذهبى را به اصل اسلام و توحید وخداپرستى بازگردانند.

حکمت 316 نهج البلاغه: پیشوایى مؤمنان و تبهکاران
(اعتقادى، اقتصادى)

وَ قَالَ (علیه السلام): أَنَا یَعْسُوبُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمَالُ یَعْسُوبُ الْفُجَّارِ.
و (درود خدا بر او) فرمود: من پیشواى مؤمنان هستم و ثروت پیشواى تباهکاران.

شرح حکمت:
مرحوم سیّد رضى مى فرماید: «معنى این سخن آن است که مؤمنان از من پیروى مى کنند؛ اما فاجران به دنبال ثروتند، همانگونه که زنبوران عسل از یعسوب یعنى رئیس خود پیروى مى کنند.»
از ابن عباس نقل شده که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به أم سلمه فرمودند: «ای امّ سلمه! گوشت على از گوشت من است و او نسبت به من به منزله هارون (برادر موسى) نسبت به موسى است جز اینکه بعد از من پیغمبرى نخواهد بود». سپس ابن عباس مى افزاید: «به زودى فتنه اى در میان مسلمانان پیدا مى شود، کسى که در آن فتنه گرفتار شود باید دو چیز را رها نکند: قرآن و على بن ابى طالب را». در پایان مى گوید: من از رسول خدا صلی الله علیه وآله شنیدم در حالى که دست على را گرفته بود مى فرمود: «على اولین کسى است که به من ایمان آورد و نخستین کسى است که روز قیامت با من مصافحه مى کند و او فاروق این امّت است؛ یعنى حق را از باطل جدا مى کند و او یعسوب و پیشواى مؤمنان است در حالى که مال، یعسوب ظالمان است».

حکمت 315 نهج البلاغه: هنرخطاطی
(علمى، هنرى)

وَ قَالَ (علیه السلام): لِکَاتِبِهِ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی رَافِعٍ: أَلِقْ دَوَاتَکَ وَ أَطِلْ جِلْفَةَ قَلَمِکَ وَ فَرِّجْ بَیْنَ السُّطُورِ وَ قَرْمِطْ بَیْنَ الْحُرُوفِ فَإِنَّ ذَلِکَ أَجْدَرُ بِصَبَاحَةِ الْخَطِّ.

و (درود خدا بر او) به کاتب خود، عبیدالله بن أبى رافع فرمود: مرکّب دوات خود را با گذاشتن لیقه در آن تنظیم کن و شکاف نوک قلمت را طولانى نما ومیان سطرها فاصله بینداز و فاصله بین حروف را کم کن که این به جلوه وزیبایى خط مى افزاید.

شرح حکمت:
یک نوشته خوب باید هم محتواى آن خوب باشد و هم داراى ظاهرى زیبا و آراسته باشد به همین دلیل نامه هایى که با خط بد نوشته شده باشند و کتابهایى که با چاپ نازیبا چاپ شده باشند کم ارزش خواهند بود، هر چند محتواى خوب و جالبى داشته باشند. به خصوص در زمان ما که بیش از هر زمان به زیبایى اهمیت مى دهند و سعى دارند امور مادى و معنوى را در بهترین لباس ارائه دهند. به همین دلیل امام علیه السلام در کلام بالا با ذکر جزئیات دقیق به این مطلب اشاره فرموده است. شخصیتها همیشه (چه در گذشته و چه در حال) خوش خط ترین کاتبان را براى خود انتخاب مى کنند تا نامه ها و رساله هاى آنها تأثیر بیشترى داشته باشد.

حکمت 314 نهج البلاغه: پاسخ تلافی جویانه
(سیاسى، اخلاقى)

وَ قَالَ (علیه السلام): رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ حَیْثُ جَاءَ فَإِنَّ الشَّرَّ لَا یَدْفَعُهُ إِلَّا الشَّرُّ.
و درود خدا بر او، فرمود: سنگ را به همان جا که از آن آمده است، باز گردانید. زیرا بدى را جز بدى دفع نکند.

شرح حکمت:
کلام امام علیه السلام قانونى کلى در برابر افرادى است که جز با توسل به زور از کارهاى خلاف خود برنمى گردند. دشمنانى که با تمام قوا به مسلمانان حمله مى کنند جز با مقابله به مثل دست از شیطنت خود برنمى دارند. یا افراد شرور و قاتل را جز با قصاص و مقابله به مثل نمی توان کنترل کرد و این شبیه چیزى است که قرآن مجید در آیات فراوانى بیان فرموده است. (179، 190، 194 بقره، 36 توبه)
از آنچه در بالا آمد روشن مى شود هیچگونه تضادى در میان این دستور و دستورات مربوط به عفو و گذشت و حلم و مدارا و پاسخ گفتن سیئه با حسنه که در قرآن مجید و روایات اسلامى آمده وجود ندارد و هرکدام اصل و قانونى است براى محدوده اى خاص؛ آنجا که با عفو و گذشت و جبران بدى به وسیله خوبى مشکل حل مى شود اصل اساسى همان است؛ ولى آنجا که دشمن خیره سر از عفو و گذشت سوء استفاده مى کند و بر خیره سرى خود مى افزاید دستور، مقابله به مثل است نه عفو و گذشت و پاسخ دادن بدى با نیکى.
این نکته نیز قابل توجه است که تعبیر به «شر» درمورد مجازات، به معناى شر ظاهرى است؛ قصاص، ظاهرا شر است؛ ولى در باطن خیر محض مى باشد، چنانکه مقابله به مثل در مقابل دشمنان لجوج و خیره سر، خیر است.

حکمت 312 نهج البلاغه: زمان انجام مستحبات
(علمى، عبادى)

وَ قَالَ (علیه السلام): إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَى النَّوَافِلِ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَى الْفَرَائِضِ.
و درود خدا بر او، فرمود: دلها (ى انسانها) گاه روى مى آورد (و پرنشاط است) و گاه پشت مى کند (و بى نشاط است). آنگاه که روى مى آورد آن را به انجام نوافل و مستحبات نیز وادار کنید و آنگاه که پشت مى کند و بى نشاط است تنها به انجام فرائض و واجبات قناعت نمایید.

شرح حکمت:
پرداختن به مستحباتى که انسان آن را بر خودش تحمیل کند و هیچ حضور قلب و نشاطى در آن نباشد سبب ارتقاء روح و قرب به پروردگار و وصول به اهداف عالى نخواهد شد و چه بسا اگر مستحبات را در چنین حالى به خود تحمیل کند هم به واجبات ضرر بزند و هم حالت تنفر از مستحبات براى او حاصل شود که هر دو ضایعه بزرگى است. به بیان دیگر، روح عمل، حضور قلب و توجه به خدا و اخلاص است و این در حالى حاصل مى شود که انسان نشاط عبادت داشته باشد و به هنگام کمبود نشاط حضور قلب نیز آسیب مى پذیرد.
ازاینرو در آیه دوم سوره «ملک» مى خوانیم: «آنکس که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک از شما بهتر عمل مى کنید، و او شکست ناپذیر وبخشنده است». در این آیه شریفه به حُسن عمل اهمیت داده شده است، نه به کثرت عمل. به همین دلیل امام صادق علیه السلام در حدیثى به این نکته توجه داده و مى فرمایند: «منظور این نیست که عمل فرد بیشتر باشد، بلکه مقصود آن است که کدامیک صحیح تر و کاملتر عمل مى کنید».
حکیمانه در حکمت 278 نیز امام فرمودند: «عمل کمى که با نشاط آن را تداوم بخشى امیدوار کننده تر از عملى است که بسیار و خسته کننده است».
در نامه 69 امیرمؤمنان على علیه السلام به «حارث همدانى» مى فرمایند: «در انجام عبادت، نفس خود را بفریب (و آن را رام ساز) و با آن مدارا کن و خویشتن را بر آن مجبور نساز، بلکه بکوش آن را در وقت فراغت و بانشاط به جا آورى مگر فرایضى که بر تو مقرر شده است که در هر حال باید آنها را انجام دهى و در موقعش مراقب آن باشى.»

السلام علیک یا اباصالح المهدی عج الله تعالی فرجه الشریف

چرا امام زمان خود را نمی شناسیم

حجت الاسلام عابدینی

فایل ویدویی

 

روایت امام صادق علیه السلام

اللهم عجل لولیک الفرج

السلام علیک یا اباصالح المهدی عج الله تعالی فرجه الشریف

وظایف منتظران امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف

دکتر ناصر رفیعی

فایل صوتی

امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف می فرمایند: