رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه
رمز حیات

آیه امروز:

کَأَنَّهُنَّ بَیْضٌ مَکْنُونٌ ﴿۴۹ صاقات﴾
گوئی (از لطافت و سفیدی) همچون تخم شترمرغی هستند که (در زیر بال و پر مرغ) پنهان مانده (و دست انسانی هرگز آن را لمس نکرده است).

رمز حیات

رمز حیات

طبقه بندی موضوعی

رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه

۱۰۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سوره بقره» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

طلاق

نکاتی که در بخش طلاق میخونیم چون یه کوچولو زیادن کم کم میذاریم که طولانی نشه :)

 

1. کسانی که سوگند می خورند از زنان خود دوری کنند، تا چهار ماه برای بازگشت فرصت دارند.(آیه­ ی 226)

2. اگر عزم طلاق کردند، ایرادی ندارد(خداوند متعال شنوای داناست).(آیه­ ی 227)

3. زنانی که طلاق داده می شوند،باید به اندازه سه پاکی صبر کنند.(آیه­ ی 228)

4. زنان در صورت حامله بودن، نباید پنهان کنند.(آیه­ ی 228)

5. شوهر قبلی نسبت به دیگران برای بازگرداندن همسرش سزاوارتر است.(آیه­ ی 228)

6. زن و مرد بر یکدیگر حقوقی دارند، که مردان بر زنان دارای درجه هستند.(آیه­ ی 228)

7. حق طلاق تا دو مرتبه است.(آیه­ ی 229)

8. مردان باید با زنان به طور شایسته رفتار کنند و یا به نیکی آنها را رها نمایند.(آیه­ ی 229)


بسم الله الرحمن الرحیم

طلاق

آیات پایانی این بخش است و در پست بعد به نکاتش میپردازیم.

وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النَّسَاء فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلاَ تُمْسِکُوهُنَّ ضِرَارًا لَّتَعْتَدُواْ وَمَن یَفْعَلْ ذَلِکَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلاَ تَتَّخِذُوَاْ آیَاتِ اللّهِ هُزُوًا وَاذْکُرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیْکُمْ وَمَا أَنزَلَ عَلَیْکُمْ مِّنَ الْکِتَابِ وَالْحِکْمَةِ یَعِظُکُم بِهِ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ﴿۲۳۱﴾

 و هنگامی که زنان را طلاق دادید، پس مهلت خود را به اتمام رساندند، پس با آنان به طور شایسته رفتار کنید یا به نیکی و خوشی رها نمایید و با آنان برای تعدی کردن، رفتار آزاردهنده نداشته باشید و هر­کس چنین کند قطعاً بر خود ستم نموده است و آیات خداوند را به ریشخند مگیرید و نعمت‏ خداوند را بر خود و آنچه را که از کتاب و حکمت بر شما نازل کرده و به [وسیله] آن شما را اندرز میدهد، یاد کنید و از خداوند پروا داشته باشید و بدانید همانا خداوند به هر چیزى داناست.

وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاء فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلاَ تَعْضُلُوهُنَّ أَن یَنکِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ إِذَا تَرَاضَوْاْ بَیْنَهُم بِالْمَعْرُوفِ ذَلِکَ یُوعَظُ بِهِ مَن کَانَ مِنکُمْ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکُمْ أَزْکَى لَکُمْ وَأَطْهَرُ وَاللّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ ﴿۲۳۲﴾

و هنگامی که زنان را طلاق دادید، و مهلت خود را به پایان رساندند، پس آنان را از ازدواج با همسران [سابق] خود چنانچه به خوبى با یکدیگر تراضى نمایند، جلوگیرى مکنید. هر­کس از شما به خداوند و روز بازپسین ایمان دارد به این [دستورها] پند داده مى‏شود. [مراعات] این­ها براى شما پاک‏تر و طاهر‏تر است و خداوند می‏داند و شما نمیدانید.

 دعا نوشت : دوستان عزیز این ایام برای شفای همه ی مریضان دعا کنیم .. اللهم اشف کل مریض ..

الهی آمین .

بسم الله الرحمن الرحیم

طلاق

در پست قبل تر بخش هایی از این آیات رو با هم خوندیم .در اینجا به ادامه آیات میپردازیم .

الطَّلاَقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسَانٍ وَلاَ یَحِلُّ لَکُمْ أَن تَأْخُذُواْ مِمَّا آتَیْتُمُوهُنَّ شَیْئًا إِلاَّ أَن یَخَافَا أَلاَّ یُقِیمَا حُدُودَ اللّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ یُقِیمَا

 ُدُودَ اللّهِ فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْهِمَا فِیمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْکَ حُدُودُ اللّهِ فَلاَ تَعْتَدُوهَا وَمَن یَتَعَدَّ حُدُودَ اللّهِ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴿۲۲۹﴾

طلاق [رجعى] دو بار است، پس به طور شایسته رفتار کند و یا به نیکی رها نماید و براى شما روا نیست که از آنچه به آنان داده ‏اید چیزى بازستانید، مگر آنکه [طرفین] در به­ پا داشتن حدود خداوند بیمناک باشند. پس اگر بیم دارید که آن دو حدود خدا را برپاى نمى‏دارند، در آنچه که [زن براى آزاد کردن خود] فدیه دهد گناهى بر ایشان نیست. این است ‏حدود خداوند، پس از آن تجاوز مکنید و کسانى که از حدود احکام الهى تجاوز کنند، پس آنان همان ستمکارانند.

فَإِن طَلَّقَهَا فَلاَ تَحِلُّ لَهُ مِن بَعْدُ حَتَّىَ تَنکِحَ زَوْجًا غَیْرَهُ فَإِن طَلَّقَهَا فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْهِمَا أَن یَتَرَاجَعَا إِن ظَنَّا أَن یُقِیمَا حُدُودَ اللّهِ وَتِلْکَ حُدُودُ اللّهِ یُبَیِّنُهَا لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ ﴿۲۳۰﴾
پس اگر [شوهر براى بار سوم] او را طلاق داد، پس از آن دیگر [آن زن] براى او حلال نیست تا اینکه با شوهرى غیر از او ازدواج کند [و با او همخوابگى نماید]. پس اگر [شوهر دوم] وى را طلاق گفت اگر آن دو [همسر سابق] پندارند که حدود خداوند را برپا مى‏دارند، گناهى بر آن دو نیست که به یکدیگر بازگردند و این­ها حدود خداوند است، آن را براى قومى که می‏دانند بیان می‏کند.

بسم الله الرحمن الرحیم

طلاق

آیات این بخش زیاد هست، به همین علت ابتدا همه آیات رو با هم مطالعه می کنیم و سپس نکات آیات رو باهم برمی شماریم.

لِّلَّذِینَ یُؤْلُونَ مِن نِّسَآئِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فَآؤُوا فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ﴿۲۲۶﴾

کسانی که سوگند می خورند که با زنانشان نزدیکی نکنند باید چهار ماه درنگ کنند، سپس اگر بازگشتند خداوند آمرزگار مهربان است.

وَإِنْ عَزَمُواْ الطَّلاَقَ فَإِنَّ اللّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿۲۲۷﴾

و اگر تصمیم به جدایی گرفتند، (آن هم با شرایطش مانعی ندارد،) خداوند شنوا و داناست.

وَالْمُطَلَّقَاتُ یَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ ثَلاَثَةَ قُرُوَءٍ وَلاَ یَحِلُّ لَهُنَّ أَن یَکْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللّهُ فِی أَرْحَامِهِنَّ إِن کُنَّ یُؤْمِنَّ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِی ذَلِکَ إِنْ أَرَادُواْ إِصْلاَحًا وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللّهُ عَزِیزٌ حَکُیمٌ﴿۲۲۸﴾

زنان مطلقه، باید به مدت سه مرتبه عادت ماهانه دیدن (و پاک شدن) انتظار بکشند! ( عده نگهدارند) و اگر به خدا و روز رستاخیز، ایمان دارند برای آنها حلال نیست که آنچه را خدا در رحم هایشان آفریده، کتمان کنند. و همسرانشان، برای باز گرداندن آنها (و از سر گرفتن زندگی زناشویی) در این مدت، (از دیگران) سزاوارترند، در صورتی که (به راستی) خواهان اصلاح باشند. و برای زنان، همانند وظایفی که بر دوش ‍ آنه است، حقوق شایسته‏ ای قرار داده شده، و مردان بر آنان برتری دارند، و خداوند توانا و حکیم است.

بسم الله الرحمن الرحیم

قسم

وَلاَ تَجْعَلُواْ اللّهَ عُرْضَةً لِّأَیْمَانِکُمْ أَن تَبَرُّواْ وَتَتَّقُواْ وَتُصْلِحُواْ بَیْنَ النَّاسِ وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ﴿۲۲۴﴾

خدا را در معرض سوگندهای خود قرار ندهید! و برای اینکه نیکی کنید، و تقوا پیشه سازید، و در میان مردم اصلاح کنید (سوگند یاد ننمایید)! و خداوند شنوا و داناست.

لاَّ یُؤَاخِذُکُمُ اللّهُ بِاللَّغْوِ فِیَ أَیْمَانِکُمْ وَلَکِن یُؤَاخِذُکُم بِمَا کَسَبَتْ قُلُوبُکُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ حَلِیمٌ﴿۲۲۵﴾

خدا شما را به سوگندهای لغو مؤاخذه نکند و لیکن به آنچه در دل دارید مؤاخذه خواهد کرد و خدا بسیار آمرزنده و بردبار است.

1. برای انجام کارهایتان، به خداوند سوگند نخورید.

2. خداوند شما را به خاطر سوگندهای الکی مؤاخذه نمی­کند.

3. به خاطر آنچه در قلب­هایتان هست، مؤاخذه خواهید شد.

نکته: طبق آیه­ ی 177، تنها متقین می­ توانند تمام آن کارهای درست را انجام دهند، به عبارت دیگر متقین بر درستکاران اولا هستند. طبق آیه­ ی 130 نیز حضرت ابراهیم در آخرت از صالحین است، از طرفی ایشان از برگزیدگان الهی نیز هستند، لذا می­ توان گفت صالحین بر متقین اولا هستند. بنابراین الفاظ «تَبَرُّوا، تَتَّقُوا و تُصْلِحُوا» به ترتیب از پایین به بالا ذکر شده­ اند.

بسم الله الرحمن الرحیم

نزدیکی

وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الْمَحِیضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِی الْمَحِیضِ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى یَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ أَمَرَکُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَیُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ﴿۲۲۲﴾

از تو درباره حیض می پرسند، بگو: حیض، حالت ناملایم و زیان باری است؛ پس در زمان حیض از [آمیزش با] زنان کناره گیری کنید، و با آنان نزدیکی ننمایید تا پاک شوند؛ و هنگامی که پاک شدند از جایی که خدا به شما فرمان داده با آنان آمیزش کنید. یقیناً خدا کسانی را که بسیار توبه می کنند، و کسانی را که خود را [با پذیرش انواع پاکی ها از همه آلودگی ها] پاکیزه می کنند. دوست دارد.

نِسَاؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّکُمْ مُلَاقُوهُ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ ﴿۲۲۳﴾

زنان شما، محل بذرافشانی شما هستند، پس هر زمان که بخواهید، می ‏توانید با آنها آمیزش کنید. و (سعی نمائید از این فرصت بهره گرفته، با پرورش فرزندان صالح) اثر نیکی برای خود، از پیش بفرستید! و از خدا بپرهیزید و بدانید او را ملاقات خواهید کرد و به مومنان، بشارت ده!

بسم الله الرحمن الرحیم

مشرکین

وَلَا تَنْکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ حَتَّى یُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْکُمْ وَلَا تُنْکِحُوا الْمُشْرِکِینَ حَتَّى یُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکٍ وَلَوْ أَعْجَبَکُمْ أُولَئِکَ یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ یَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَیُبَیِّنُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ ﴿۲۲۱﴾

و با زنان مشرک ازدواج نکنید تا زمانی که ایمان بیاورند. قطعاً کنیز با ایمان از زن آزاد مشرک بهتر است، هر چند [زیبایی، مال و موقعیت او] شما را خوش آید. و زنان با ایمان را به ازدواج مردان مشرک در نیاورید تا زمانی که ایمان بیاورند. مسلماً برده با ایمان از مرد آزاد مشرک بهتر است، هر چند [جمال، مال و منال او] شما را خوش آید.   اینان [که مشرکند، نه تنها مردم، بلکه بی رحمانه زن و فرزند خود را] به سوی آتش می خوانند، و خدا از راه لطف و مرحمت به بهشت و مغفرت دعوت کند و خداوند برای مردم آیات خویش بیان فرماید، باشد که هشیار و متذکر گردند.

1. با زنان مشرک ازدواج نکنید(کنیز با ایمان از زن مشرک بهتر است).

2. دخترانتان را به ازدواج مردان مشرک در نیاورید (بنده­ ی با ایمان از مرد مشرک بهتر است).

3. زیرا مشرکین به آتش دعوت می ­کنند و خداوند به بهشت.

بسم الله الرحمن الرحیم

خانواده

یتیم

فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الْیَتَامَى قُلْ إِصْلَاحٌ لَهُمْ خَیْرٌ وَإِنْ تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُکُمْ وَاللَّهُ یَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ﴿۲۲۰﴾

[آری، تا] درباره [آنچه به صلاح] دنیا و آخرت [است] بیندیشید. و از تو درباره یتیمان می پرسند، بگو: اصلاح امور آنان بهتر است، و اگر با آنان معاشرت کنید و امورتان را با امورشان بیامیزید [کاری خداپسندانه است] آنان برادر دینی شما هستند، و خدا افسادگر [در امور یتیم] را از اصلاح گر بازمی شناسد. و اگر خدا می خواست شما را [در تکلیف و مسؤولیت نسبت به مال و جان یتیم] به زحمت می انداخت؛ مسلماً خدا توانای شکست ناپذیر و حکیم است.

پروردگار عالمیان، در آیه ­ی 83، عهدهای قوم بنی ­اسرائیل را ذکر نموده است. در آن آیه خداوند متعال عهد احسان به یتیمان را بلافاصله پس از والدین و نزدیکان ذکر نموده است. این مسئله اهمیت ویژه ­ی جایگاه یتیمان را در نظام اجتماعی مشخص می­ کند. به عبارت دیگر توجه به یتیمان مقدم بر مسکینان و دیگر مردم است. در واقع انسان ­های نیازمندِ محبت، بر انسان­ های نیازمندِ مال و ثروت مقدم هستند.

در آیه­ ی 220 نیز خداوند متعال به طور خاص به توجه نسبت به یتیمان تأکید نموده است. پروردگار عالمیان در این آیه فرموده است، اگر با هم زندگی می ­کنید، همچون برادرانتان با آن­ ها رفتار نمایید. به عبارت دیگر با توجه به اینکه در میان عموم جامعه، نزدیک­ ترین شخص از نزدیکان درجه­ ی دو به انسان، برادر او است، ذات اقدس اله یتیم را همسنگ برادر قرار داده است. شدت دستور با توجه هشدار پس از آن مشخص می ­گردد.

شاید منظور از عدم سختگیری در این آیه، قرار ندادن منزلت یتیم، همسنگ وابستگان درجه ­ی یک باشد. این امر نشان از مسؤولیت سنگین انسان در برابر خانواده ­اش دارد. در آیات 221 الی 242 به صورت گسترده راجع به خانواده و مخصوصاً همسر صحبت شده است.

بسم الله الرحمن الرحیم

خمر و میسر

یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ کَبِیرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَآ أَکْبَرُ مِن نَّفْعِهِمَا وَیَسْأَلُونَکَ مَاذَا یُنفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ کَذَلِکَ یُبیِّنُ اللّهُ لَکُمُ الآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ ﴿۲۱۹﴾

درباره شراب و قمار از تو سؤ ال می‏کنند، بگو: در آنها گناه و زیان بزرگی است، و منافعی (از نظر مادی) برای مردم در بر دارد، (ولی) گناه آنها از نفعشان بیشتر است. و از تو می ‏پرسند چه چیز انفاق کنند؟ بگو: عفو (در ترجمه ها «از مازاد نیازمندی خود» نیز معنا شده است). این چنین خداوند آیات را برای شما روشن می ‏سازد، شاید اندیشه کنید!

می­ توان گفت این سومین مرتبه است که پروردگار عالمیان در این جزء به انفاق اشاره می ­نماید. اولین مرتبه در آیه­ ی 195 بود که خداوند بلند مرتبه علاوه بر دستور به انفاق، از بخل نیز نهی نمود. مرتبه­ ی دوم آیه­ ی 215 است. در آن آیه افرادی که مورد نفقه ­ی انسان باید قرار ­گیرند، به ترتیب مشخص می ­شود. در این آیه برای دومین مرتبه مسلمانان از حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) می پرسند که چه چیزی انفاق کنند. مرتبه ­ی اول پروردگار عالمیان فرمود «خیر (نیکی)» و این بار خداوند تبارک و تعالی فرمود «عفو (بخشش)». مرتبه­ ی اول به نوعی خوبی و احسان نمودن است و مرتبه­ی بعدی گذشت کردن و بخشیدن اشتباهات دیگران. مرتبه­ ی اول دادن و مرتبه­ ی دوم نگرفتن.

سؤال: چرا پاسخ سؤال مربوط به شراب و قمار و سؤال مربوط به انفاق بلافاصله پشت سر هم ذکر شده است؟

چرا قبل و بعد از آیات مربوط به فتنه، آیات انفاق مطرح گردیده است؟

پاسخ: شاید حب دنیا عامل اصلی بروز بغی در انسان­ ها است. لذا قبل و بعد از آیات مربوط به فتنه، پروردگار عالمیان دستور به انفاق می ­دهد، تا انسان ­ها دچار بغی نشوند. بنابراین یکی از آثار بزرگ انفاق، پیشگیری از بروز بغی است.

در مورد سؤال اول نیز، ارتباط مستقیم قمار و دنیا و انفاق مشخص است، اما ارتباط شراب با این مسائل قدری مورد تعمق باید قرار گیرد.

 

+ چند روزی مسافرت هستم و دسترسی به اینترنت ندارم و در نتیجه چند روزی هم اینجا پستی قرار نخواهد گرفت.

بسم الله الرحمن الرحیم

نکته: در آیه ­شریفه 217 پروردگار عالمیان فرمود: جنگ در ماه حرام «صد عن سبیل الله (مانع برای راه خداوند)» است و در آیه ­ی 218، خداوند متعال می فرماید «جاهدوا فی سبیل الله». به عبارت ساده ­تر تکرار واژه­ های «سبیل الله» در این دو آیه، تقابل این دو جبهه را به صورت واضح مشخص می ­نماید.

نکته: انسان در هنگام بروز جنگ، باید در آن شرکت نموده و به سپاه اسلام کمک نماید. اما در هنگام بروز فتنه باید تا جایی که می ­­تواند از آن دوری کند. این امر به این دلیل است که قدرت تشخیص حق و باطل در فتنه از انسان گرفته می ­شود و ممکن است ناخواسته به باطل کمک نماید، لذا تلاش بسیار برای تشخیص حق نیاز است.

نکته: در فتنه افراد برای تغییر عقیده­ ی شما می­ جنگند و به صورت ناخودآگاه شما را از دینتان برمی­ گردانند. شاید تهاجم فرهنگی را بتوان نوعی فتنه دانست.

نکته: آیات مربوط به فتنه بلافاصله بعد از آیات مربوط به اطاعت از جانشین حضرت رسول مطرح شده است.

نکته: واژه­ های «هاجروا و جاهدوا» برای اولین بار در این آیه به کار رفته است.

بسم الله الرحمن الرحیم

إِنَّ الَّذِینَ آمَنُواْ وَالَّذِینَ هَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أُوْلَئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللّهِ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ﴿۲۱۸﴾

کسانى که ایمان آورده ‏اند و کسانى که در راه خدا هجرت و جهاد کرده‏ اند، به رحمت الهى امیدوارند و خداوند آمرزگار مهربان است‏.

در آیات 216 الی 218 خداوند متعال مجدداً احکام مربوط به جنگ را بیان می­ دارد، اما در دل این آیات پروردگار عالمیان موضوع فتنه را مطرح می ­نماید.

نکته: آیه­ ی 216 خارج از روند کلی موضوع، حکمی کلی را نیز بیان می­ دارد. «چه بسا از چیزی بدتان بیاید، در حالی که به صلاح شما نیست. چه بسا از چیزی خوشتان بیاید، در حالی که به ضرر شماست».

آیه­ ی 217 لازمه­ ی دقت زیادی است. این در سه حالت حرمت جنگ را مطرح می­ نماید.

1. حرام بودن جنگ در ماه­ های حرام

2. حرام بودن اخراج اهل مسجد

خارج نمودن اهل مسجدالحرام نزد خداوند از جنگ در ماه­ های حرام اشتباهی بزرگ ­تر از قبلی است.

3. فتنه

دچار فتنه شدن از جنگ در مسجدالحرام هم بزرگ ­تر و خطرناک­ تر است.

نکته­ ی مهمی که در این آیه موجود است، همین فراز سوم آیه یعنی فتنه است. پروردگار عالمیان به خوبی در ادامه ­ی آیه موضوع فتنه را روشن می نماید. آنان تا شما را از دینتان برنگردانند، رهایتان نخواهند نمود. هرکس از شما مغلوب فتنه گشت، از دین خود برگشته است و هرکس در این حال بمیرد، کافر از دنیا رفته است. اعمال کافران نیز در دنیا و آخرت نابود گشته و در آتش جاودان خواهند بود.

اما کسانی که هنگام رودررو شدن با فتنه، ایمان خود را از دست نداده، هجرت نمایند (تا جایی که می­ توانند از فتنه دوری کنند) و در راه خداوند تلاش بسیار نمایند. آن­ ها می ­توانند به رحمت خداوند متعال امیدوار باشند. خداوند بخشنده­ ی مهربان است.

بسم الله الرحمن الرحیم

فتنه، جهاد

کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ کُرْهٌ لَّکُمْ وَعَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ وَاللّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ ﴿۲۱۶﴾

جهاد در راه خدا، بر شما مقرر شده، در حالی که برایتان ناخوشایند است. چه بسا چیزی را خوش ‍ نداشته باشید، حال آنکه خیر شما در آن است. و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شر شما در آن است. و خدا می‏ داند، و شما نمی‏ دانید.

یَسْأَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِیهِ قُلْ قِتَالٌ فِیهِ کَبِیرٌ وَصَدٌّ عَن سَبِیلِ اللّهِ وَکُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَکْبَرُ عِندَ اللّهِ وَالْفِتْنَةُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلاَ یَزَالُونَ یُقَاتِلُونَکُمْ حَتَّىَ یَرُدُّوکُمْ عَن دِینِکُمْ إِنِ اسْتَطَاعُواْ وَمَن یَرْتَدِدْ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَیَمُتْ وَهُوَ کَافِرٌ فَأُوْلَئِکَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ وَأُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿۲۱۷﴾

از تو، درباره جنگ کردن در ماه حرام، سؤال می‏ کنند، بگو: جنگ در آن، (گناهی) بزرگ است، ولی جلوگیری از راه خدا (و گرایش مردم به آیین حق) و کفر ورزیدن نسبت به او و هتک احترام مسجد الحرام، و اخراج ساکنان آن، نزد خداوند مهمتر از آن است، و ایجاد فتنه، (و محیط نامساعد، که مردم را به کفر، تشویق و از ایمان باز می‏ دارد) حتی از قتل بالاتر است. و مشرکان، پیوسته با شما می‏ جنگند، تا اگر بتوانند شما را از آیینتان برگردانند، ولی کسی که از آیینش برگردد، و در حال کفر بمیرد، تمام اعمال نیک (گذشته) او، در دنیا و آخرت، بر باد می ‏رود، و آنان اهل دوزخند، و همیشه در آن خواهند بود.

+ ان شاءالله عاقبتمون به خیر بشه!

بسم الله الرحمن الرحیم

انفاق به چه کسی

یَسْأَلُونَکَ مَاذَا یُنفِقُونَ قُلْ مَا أَنفَقْتُم مِّنْ خَیْرٍ فَلِلْوَالِدَیْنِ وَالأَقْرَبِینَ وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ وَمَا تَفْعَلُواْ مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِیمٌ ﴿۲۱۵﴾

از تو مى ‏پرسند چه چیزى انفاق کنند [و به چه کسى بدهند]؟ بگو: «هر خیر و نیکی (و سرمایه سودمند مادی و معنوی) که انفاق می‏ کنید، باید برای پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و مستمندان و درماندگانِ در راه، باشد.» و هر کار خیری که انجام دهید، خداوند از آن آگاه است. (لازم نیست تظاهر کنید، او می‏ داند).

در آیه­ ی 195 خداوند متعال فرمود در راه خداوند انفاق کنید، و در این آیه مصداق ­های راه خداوند مشخص می ­شود. به عبارت دیگر افراد جامعه به تناسب نزدیکی به انسان، از بخشش ­های انسان باید بهره ­مند گردند. هر چه فرد نزدیک ­تر بهره ­مندی او بیشتر.

بسم الله الرحمن الرحیم

بنابراین می ­توان نتیجه گرفت که اختلاف اصلی در میان تمامی اقوام بر سر الگو است. الگوی حقیقی نه تنها خوب و بد را نشان می­ دهد بلکه همواره همراه کتاب بوده و طبق آن حکم می ­نماید. به عبارت دیگر او خلیفه­ ی خداوند بر روی زمین است.

با این توجه سؤالی که پیش می ­آید این است که چرا خداوند متعال به افرادی که بغی می ­ورزند، مهلت می­ دهد. نه تنها مهلت بلکه قدرت و ثروت نیز داده است.

آیه­ ی 214 به زیبایی پاسخ این سؤال را روشن می­ کند. این آیه از جهتی نیز یادآور آیه­ ی 155 است. در آنجا ذات اقدس إله می ­فرماید: قطعاً شما را به چیزی از ترس و گرسنگی و کمی اموال و جان­ ها و بهره­ ها امتحان خواهیم کرد. در اینجا می ­فرماید: آیا گمان می­ کنید وارد بهشت خواهید شد، در حالی که پیشینیان را سختی و زیان فرا گرفت و تکانده شدند، تا اینکه رسولشان و مؤمنین همراهش گفتند چه زمانی یاری خداوند خواهد رسید؟

به عبارت دیگر با توجه به این آیه و آیه­ ی قبل مهلت کفار وسیله ­ی امتحان مؤمنین است. لذا به کسانی که در مقابل این سختی ­ها صبر پیشه نموده­ اند بشارت داده شده است (آیه­ ی 155) و همچنین فرموده است یاری خداوند نزدیک است(آیه­ ی 214) و نباید ناامید شد.

سؤال: چرا خداوند ما را امتحان می ­نماید؟

پاسخ این سؤال نیز پیشتر در آیه­ ی 143 داده شده است. امتحان الهی وسیله­ ای است که ما با آن خود را محک زده و می­ شناسیم و اگر نه خداوند متعال که نیازی به شناخت ما ندارد و هدف ضایع نمودن ایمان ما نیست. به عبارت دیگر امتحان، عامل نابودی ایمان نیست بلکه عامل شناساندن انسان به خودش است. از این رو وجود امتحان نیز نشانه­ ی رأفت مهربانانه­ ی پروردگار عالمیان است.

 

ان شاءالله به مدد خود خداوند و ائمه اطهار در این امتحانات زندگیمون رو سیاه بیرون نیاییم.

بسم الله الرحمن الرحیم

با بررسی واژه ­ی بغی می­ توان متوجه شد که پیش از این در آیه ­ی 90 به کار رفته است. آیات 89 و 90 در میان آیاتی قرار گرفته اند که کفران قوم بنی اسرائیل را نسبت به کتاب و رسول مطرح می ­کند. طبق آیه ­شریفه 90 خداوند به هرکس از بندگانش که بخواهد از فضلش نازل می ­نماید. این افراد به آن شخص، به خاطر آنچه بر او نازل گشته، بغی (حسد) می ­ورزند. به همین خاطر غضبی فوق غضب دیگر بر آن ­ها فرود آمده است. نکته ­ی قابل توجه این است که بغی نسبت به فرد صورت می ­پذیرد نه فعل. لذا در گزاره­ ی آخر این آیه پروردگار عالمیان می ­فرماید «کسانی را که ایمان آوردند، در آنچه در او اختلاف می ­ورزیدند از حق، به اذن خویش هدایت نمود و خداوند هرکس را که به بخواهد به راه مستقیم هدایت می­ نماید». این فراز آیه نیز یادآور آیات 142 و 143 است. در شرح آن آیات مطرح گردید که کسانی که از حضرت رسول تبعیت نموده و جانشین بعد از او را بپذیرند، به راه راست هدایت شده اند. همچنین کسانی که ایمان آورده ­اند از این دستور تبعیت خواهند نمود.

ادامه دارد...

بسم الله الرحمن الرحیم

در آخرین پست قرآنی آیات 213 و 214 را با یکدیگر خواندیم، اکنون توضیحات مربوط به این آیات رو در ادامه می خوانیم:

یک بار دیگر داستان آیات 204 الی 212 را با یکدیگر مرور می­ کنیم. ابتدا خداوند متعال در آیات 204 الی 206 ویژگی­ های اصلی دشمنان حقیقی را بیان می ­نماید، سپس در آیه­ ی 207 ویژگی اصلی الگو مطرح می ­شود، در ادامه آیات 208 و 209 وظیفه ­ی مؤمنین را مشخص می ­کنند. آیات 210 الی 212 نیز سرگذشت کسانی را که از انجام وظیفه سرپیچی کرده ­اند، بیان می ­کند. البته همه ­ی این مباحث به طور مبسوط در جزءِ یک مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. اما در این آیات عبارات خطاب به مسلمانان است، در حالی که در جزءِ یک قوم بنی ­اسرائیل و حضرت ابراهیم مورد خطاب قرار گرفته بودند.

آیه­ ی 213 به صورت مستقیم یکی بودن فطرت همه ­ی اقوام را مطرح می ­کند. در واقع قومیت ­ها عامل تغییر سرنوشت ­ها نیستند، آنچه حائز اهمیت است انتخاب خود انسان است. همچنین این آیه می ­فرماید در میان همه­ ی اقوام انبیا مبعوث شده و همراه آنان کتاب نازل شده است. انبیا نیز توسط آن کتاب (قوانین الهی) آنچه را مردم نسبت به آن اختلاف می ­ورزند، برایشان مشخص می ­نمایند. به عبارت دیگر انبیا نه تنها راه درست و غلط را نشان داده بلکه در صورت امکان، حکومت نیز می ­کنند. نسبت به حکم انبیا تنها کسانی اختلاف افکنی می ­کنند، که پس از روشن شدن حق و باطل برایشان، دچار بغی شده ­اند. در واقع عامل اختلاف، بغیِ این عده است.

+ بَغْی‌، تعبیری‌ قرآنی‌ به‌ معنای‌ تجاوزگری‌ که‌ زمینه‌ساز اصطلاحی‌ فقهی‌ به‌ معنای سرکشیگروهی‌ از مسلمانان در برابر امام مشروع بوده‌ است. (برگرفته از ویکی فقه و پرسمان)

ادامه دارد...

بسم الله الرحمن الرحیم

بغی

کَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُواْ فِیهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلاَّ الَّذِینَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ فَهَدَى اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ لِمَا اخْتَلَفُواْ فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللّهُ یَهْدِی مَن یَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ ﴿۲۱۳﴾

مردم (در آغاز) یک دسته بودند، (و تضادی در میان آن ها وجود نداشت. به تدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافات و تضادهایی در میان آن ها پیدا شد، در این حال) خداوند، پیامبران را برانگیخت، تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانی، که به سوی حق دعوت می‏ کرد، با آن ها نازل نمود، تا در میان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داوری کند. (افراد با ایمان، در آن اختلاف نکردند،) تنها (گروهی از) کسانی که کتاب را دریافت داشته بودند، و نشانه ‏های روشن به آن ها رسیده بود، به خاطر انحراف از حق و ستمگری، در آن اختلاف کردند. خداوند، آن هایی را که ایمان آورده بودند، به حقیقت آنچه مورد اختلاف بود، به فرمان خودش، رهبری نمود. (اما افراد بی ایمان، همچنان در گمراهی و اختلاف، باقی ماندند). و خدا، هر کس را بخواهد، به راه راست هدایت می ‏کند.

أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا یَأْتِکُم مَّثَلُ الَّذِینَ خَلَوْاْ مِن قَبْلِکُم مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء وَزُلْزِلُواْ حَتَّى یَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللّهِ قَرِیبٌ ﴿۲۱۴﴾

آیا پنداشتید که داخل بهشت مى ‏شوید و حال آنکه هنوز مانند آنچه بر [سر] پیشینیان شما آمد بر [سر] شما نیامده است. آنان دچار سختى و زیان شدند و به [هول و] تکان درآمدند تا جایى که پیامبر [خدا] و کسانى که با وى ایمان آورده بودند گفتند پیروزى خدا کى خواهد بود؟ آگاه باشید، یاری خدا نزدیک است!

بسم الله الرحمن الرحیم

در آیات قبلی دانستیم که منظور از نعمت، فرصت هدایت است. با این توجه می ­توان گفت منظور از تبدیل نعمت، فروش هدایت به ضلالت است (آیه ­ی 16).

آیه­ ی 212 در عین حال که صریح و گویاست، ذکر چند نکته از آن شاید جالب باشد.

1. برای کافران حیات دنیا زینت داده شده است. از طرفی می­ دانیم که کافران به هیچ عنوان توانایی دیدن، شنیدن و فهمیدن حقیقت را ندارند.  لذا شاید بتوان نتیجه گرفت که محبت به دنیا غَضَبی است از جانب خداوند که بر آن ­ها فرود آمده و به این سبب کر و کور و نفهم گردیده ­اند.

2. کفار به واسطه­ ی دنیا به مؤمنین فخر می ­فروشند، اما انسان ­های باتقوا در قیامت از آن ­ها بالاترند. بنابراین می ­توان گفت زندگانی آخرت شرط است نه زندگانی دنیا. همچنین توجه داشته باشید که تقوا شرط صعود بیان گردیده نه ایمان.

3. خداوند به هرکس بخواهد، بی ­حساب روزی می ­دهد. بنابراین اگر مؤمنی علی رغم تلاش زیاد از لحاظ مالی در مذیقه است، قطعاً حکمتی در کار است و از طرفی اگر کسی از رفاه و آسایش زیاد برخوردار است باید مراقب امتحان الهی باشد و بداند شرط برتری تقواست نه رزق و روزی.

نکته: می ­توان از آیات 210 تا 212 نتیجه گرفت که هرکس می­ تواند سرنوشتی مانند قوم بنی ­اسرائیل بیابد، لذا باید مراقب خود باشد و تصور نکند تنها به واسطه ­ی اینکه یهودی نیست، از سرنوشت آن ­ها مبراست. هر کی با تبدیل پی ­در پی نعمت­ های خداوند، دچار قساوت قلب خواهد شد.

بسم الله الرحمن الرحیم

در ادامه توضیح آیه شریفه 210:
در آیه ی 210 نیز خداوند متعال خطاب به مسلمانان می فرماید: «آیا انتظار دارند که خداوند و ملائکه در سایبان هایی از ابرها به سویشان بیایند». خداوند این بار می فرماید «امر واقع گردید و بازگشت امور به سوی خداوند است». به عبارت دیگر با توجه به اینکه افراد باید تا این مرحله شناخت کافی کسب نموده باشند، اگر هنوز کسی این درخواست احمقانه را داشته باشد، امر (عذاب) بر او قطعی می گردد.
بلافاصله آیه ی 211 سرنوشت قوم بنی اسرائیل را به مسلمانان یاد آوری می نماید. در آیه ی 118 نیز این یادآوری صورت پذیرفته بود اما این بار پروردگار عالمیان کامل تر توضیح می دهد. به عبارت دیگر ذات اقدس إله به سرگذشت قوم بنی اسرائیل اشاره می نماید (آن ها نعمت های الهی را یکی پس از دیگری کفران نموده و در انتها دچار غضب الهی گشته و قلب هایشان سخت  تر از سنگ گردید).

بسم الله الرحمن الرحیم

آیه­ ی 210 آیات شریفه 55 و 118 را یادآوری می­ کند.

آیه ­ی 55: این آیه بیان ­کننده­ ی چهارمین نعمتی است که خداوند متعال به قوم بنی ­اسرائیل عطا می ­فرماید. در این آیه بنی اسرائیل به حضرت موسی می­ گویند که ایمان نخواهیم آورد، مگر اینکه خداوند را با چشم خود ببینیم. در پاسخ این درخواست، صاعقه ­ای آن­ ها را در حالی که شاهد هستند گرفته و نابود می ­نماید. البته پس از مردن خداوند رحمان فرصت دوباره ­ای به آن ­ها داده و همگی مجدداً مبعوث می ­شوند.

آیه­ ی 118: در این آیه نادانان امت می­ گویند خداوند باید با ما صحبت کند و یا بر ما آیه نازل نماید. این حرف آن­ ها مشابه همان حرفی است که قوم بنی­ اسرائیل در آیه ­ی 55 گفتند. خداوند متعال در پاسخ، سرنوشت قوم بنی ­اسرائیل را گوشزد می ­نماید. این آیه در میان آیاتی قرار دارد که خداوند پس از شناساندن قوم بنی ­اسرائیل، طرز برخورد با آن ­ها را به مسلمانان آموزش می دهد.

ادامه دارد...