حدیث شماره ۱۲ باب شناخخ امام و مراجعه به امام کتاب حجت اصول کافی
ابوبصیر گوید امام باقر (علیه السلام) به من فرمودند: «آیا امامت را شناخته اى؟» عرض کردم آرى، به خدا پیش از آنکه از کوفه بیرون روم. فرمودند: «بنابراین تو را بس است.»
حدیث شماره ۱۲ باب شناخخ امام و مراجعه به امام کتاب حجت اصول کافی
ابوبصیر گوید امام باقر (علیه السلام) به من فرمودند: «آیا امامت را شناخته اى؟» عرض کردم آرى، به خدا پیش از آنکه از کوفه بیرون روم. فرمودند: «بنابراین تو را بس است.»
حدیث شماره 11 باب شناخت امام و مراجعه به او کتاب حجت اصول کافی
امام صادق (علیه السلام) درباره فرمایش خداى عزوجل «و به هر کس حکمت داده شود، به یقین، خیرى فراوان داده شده است. (269 بقره)» فرمودند: «مراد از حکمت، اطاعت خدا و معرفت امام است.»
حدیث شماره ۶ باب شناخت امام و مراجعه به او کتاب حجت اصول کافی
قسمت اول
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «شما صالح نباشید جز اینکه معرفت پیدا کنید و معرفت نمی یابید جز اینکه تصدیق کنید و تصدیق نمی کنید جز اینکه تسلیم باشید. هر چهار در (تسلیم و تصدیق و معرفت و صلاح) را بکوبید که نخستین آنها جز به همراهی آخرشان شایسته نگردد. کسانی که همراه سه در باشند گمراه گشته و در بیراهی دوری افتاده اند. خدای تبارک و تعالی جز عمل صالح نپذیرد و جز وفاء به شروط و پیمانها را نپذیرد، کسی که شرطش را با خدای عز و جل وفا کند و آنچه خدا در پیمانش بیان کرده به کار بندد به آنچه نزد خداست برسد و وعده خدا را کاملا دریابد، خدای تبارک و تعالی بندگانش را به راه های هدایت خبر داده و برای ایشان در آن راه ها چراغ های بلند قرار داده و به آنها خبر داده است که چگونه راه پیمایند و فرموده است «و من بسیار آمرزنده کسی هستم که توبه کرده، ایمان آورد و عملی صالح انجام دهد و آن گاه راه را بیابد. (۸۳ طه)» و نیز فرموده «خداوند تنها از پرهیزکاران می پذیرد. (۳۱ مائده)» پس کسی که از خدا نسبت به اوامرش باک داشته باشد خدا را ملاقات کند در حالی که مؤمن باشد به آنچه محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) آورده است، افسوس، افسوس، که مردمی درگذشتند پیش از آنکه هدایت یابند، بمردند و گمان بردند که مؤمن هستند ولی از آنجا که نمی دانستند مشرک بودند. هر که از در به خانه درآید، ره یافته؛ و آنکه راهی غیر از در پیش گیرد، راه هلاکت پیموده. خدا اطاعت ولی امرش را به طاعت رسولش پیوسته و طاعت رسولش را به طاعت خودش، پس هر که از والیان امر اطاعت نکند خدا و رسولش را اطاعت نکرده و همان است اقرار به آنچه از طرف خدای عزوجل نازل گشته که فرموده است: «زیورهاتان را در مساجد به بر کنید. (۳۱ اعراف)» و خواهش نمائید و بجوئید خانه هائی را که خدا اجازه داده رفعت گیرند و نامش در آنها برده شود، زیرا خدا به شما خبر داده که آنها «آنان مردانی هستند که نه تجارت و نه هیچ (خرید و) فروشی ایشان را از یاد خدا و نماز گزاردن و زکات دادن سرگرم نمی کند. از روزی می هراسند که در آن، دل ها و دیدگان دگرگون می شود. (۳۷ نور)» همانا خدا فرستادگانش را برای امرش برگزید و سپس ایشان را باوردارندگان به بیم های خویش انتخاب کرده و فرموده: «و هیچ امّتی نیست که در آن بیم دهنده ای نباشد. (24 فاطر)» گمراه شد آنکه ندانست و ره یافت آنکه بینا و عاقل گشت....»
@Ramzehayat
حدیث شماره 10 باب شناخت امام و مراجعه به او کتاب حجت اصول کافی
ابوحمزة گوید امام باقر (علیه السلام) به من فرمود: «اى اباحمزة هر یک از شما که خواهد چند فرسخى پیماید براى خود راهنمائى گیرد. تو که به راه هاى آسمان نادانترى تا به راه هاى زمین، پس براى خود راهنمائى طلب کن.»
حدیث شماره 9 باب شناخت امام و مراجعه به او کتاب حجت اصول کافی
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «پسر کوّاء نزد امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمد و گفت اى امیرمؤمنان «و بر اعراف مردانی هستند که هرکسی را با سیمایش می شناسند. (46 اعراف)» یعنى چه؟ فرمودند: «ما هستیم اعراف که یاوران خود را از رخسارۀ آنها بشناسیم،ما هستیم اعراف همان که خداى عز و جل جز از راه ما شناخته نشود خداوند ما را در روز قیامت بر روى صراط معرفت قرار مىدهد پس داخل بهشت نشود جز کسى که ما او را بشناسیم و او ما را بشناسد و به دوزخ نرود مگر کسى که ما او را نشناسیم و او هم ما را نشناسد، به راستى خداى تبارک و تعالى اگر مىخواست بىواسطه خود را به بندگان مىشناسانید ولى ما را باب و صراط و راه معرفت خود قرار داد، کسانى که از ولایت ما روگردانیده و دیگران را بر ما ترجیح دهند از صراط مستقیم منحرفند (در قیامت آنان با سر از صراط فروبیفتند) برابر نیست و برابر نیست کسانى که مردم به آنها پناه گیرند (که ما اهل بیت پیغمبر باشیم) با کسانى که خود محتاج پناهندگى به دیگران باشند (که پیشوایان عامه باشند) زیرا آن مردم (پیروان پیشوایان؟؟؟) به سوى چشمه هاى آب تیره اندک که از چشمه اى به چشمه دیگر ریزد رفتند و کسانى که سوى ما آمدند به سوى چشمه هاى صافى آمدند که آبش به امر پروردگار جاری است و تمام شدن و خشک شدن ندارد.»»
شرح:
علومى را که ابوحنیفه و امثال او دارند تشبیه فرمود به چشمه آبى که تیره و کم است اولا علم حقیقى نیست و مخلوط به جهل است و ثانیا محدود و متناهى است و یک سلسله اصطلاحاتى است که دست به دست می گردد و علوم ربانى خود را تشبیه به چشمه صاف لایزال فرمود. یعنى آنچه ما داریم اولا عین و حقیقت علم است و ثانیا رشته اش به اقیانوس نامحدود علم خدا متصل است که بریدن و تمام شدن ندارد، هر چه از ما بپرسید جواب گوئیم و آنچه گوئیم عین حقیقت و واقعست.
حدیث شماره 8 باب شناخت امام و مراجعه به او کتاب حجت اصول کافی
محمد بن مسلم گوید شنیدم که امام باقر (علیه السلام) می فرمودند: «هر که دیندارى خداى عزوجل کند به وسیله عبادتى که خود را در آن به زحمت افکند ولى امام و پیشوائى که خدا معین کرده نداشته باشد، زحمتش ناپذیرفته و او گمراه و سرگردان است و خدا اعمال او را مبغوض و دشمن دارد. او همانند گوسفندی است که از چوپان و گله دور افتاده، روز را این سو و آن سو برود و چون شب همه جا را فراگرفت، گله ای گوسفند و چوپانش را دیده با شوق به سویشان دویده و فریب می خورد؛ پس با آنان در خوابگاهشان بخوابد و هنگامی که چوپان بامدادان گله اش را حرکت دهد نه چوپان را بشناسد و نه گله را. پس حیران به جستجوی چوپان و گله اش بدود. آن گاه باز گوسفندانی را با چوپانش دیده با شوق به سویشان دویده و فریب می خورد امّا چوپان به سرش فریاد کشد که به چوپان و گلّه خود بپیوند که تو حیرانی و از چوپان و گله ات دور افتاده ای. پس او هراسان و پریشان و راه گم کرده بدود. چوپانی ندارد تا او را به چراگاهش راهنمایی کند یا برگرداند. در این میان گرگ فرصت را غنیمت شمرده، او را بخورد. به خدا اى محمد کسى که از این امت باشد و امامى هویدا و عادل از طرف خداى عزوجل نداشته باشد چنین است، گم گشته و گمراه است و اگر با این حال بمیرد با کفر و نفاق مرده است. بدان اى محمد که پیشوایان جور و پیروان ایشان از دین خدا برکنارند، خود گمراهند و مردم را گمراه کنند، اعمالى را که انجام می دهند چون خاکستری است که تندبادى در روز طوفانى به آن تازد، از کردارشان چیزى دستگیرشان نشود. این است آن گمراهى دور و دراز.» (آرى به خدا سوگند هر که از تحت سرپرستى شما فرار کند گرفتار دینسازان و مذهب تراشان دغل و مخبط مىشود- پدر و مادرم به فداى شما-).
حدیث شماره 7 باب شناخت امام و مراجعه به او کتاب حجت اصول کافی
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «خدا خوددارى و امتناع فرموده که کارها را بدون اسباب فراهم آورد پس براى هر چیزى سبب و وسیله اى قرار داد و براى هر سبب، شرح و گشایشى مقرر داشت و براى هر شرحى دانشی (نشانه ای) گذاشت و براى هر دانشی درى گویا نهاد. عارف حقیقى کسى است که این در را شناخت و نادان حقیقى کسى است که به این در نادان گشت. این در گویا رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است و ما.»
حدیث شماره 6 باب شناخت امام و مراجعه به او کتاب حجت اصول کافی
قسمت دوم
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «.... خدای عزوجل می فرماید: «چنین است که دیدگان کور نمی شوند امّا دل هایی که در سینه است، کور می شوند. (46 حج)» چگونه راه یابد کسی که بینا نیست و چگونه بینا شود کسی که تفکر نکند. از رسول خدا و اهل بیتش پیروی کنید و به آنچه از نزد خدا نازل گشته اقرار کنید و به دنبال نشانه های هدایت بروید. زیرا که آنان نشانه ها امانت و تقوا هستند و بدانید که اگر کسی عیسی بن مریم را انکار کند و به پیامبران دیگر اعتراف نماید، ایمان ندارد. راه را در پرتو چراغ بپیمائید و آثار پشت پرده (امام زمان و یا اخبار و احادیث و یا عنایات مخصوص خدا) را بخواهید تا امر دینتان کامل شود و به خدای پروردگارتان ایمان بیاورید.
شرح:
پیداست که این حدیث شریف نقطه اتکائش پیروى از اهل بیت پیغمبر و امامان بحق یعنى على و اولادش (علیهم السلام) می باشد و این معنى با عبارات مختلف در این حدیث شریف بیان شده است. گاهى به اطاعت والیان امر تعبیر فرموده و گاهى به جستن چراغ هاى راه هدایت و گاهى به وارد شدن به خانه از درش و گاهى به رفتن سوى مردانى که تجارت و معامله ایشان را از یاد خدا باز ندارد و از این جهت بعضى از شراح گفتهاند مقصود از چهار در: على و فاطمه و حسنین باشند که با پیغمبر در زیر کسا بودند و بعضى گفتهاند: مقصود توبه و ایمان و عمل صالح و ولایت ائمه معصومین است که سه تاى اول آنها بدون چهارمى نتیجه ندارد و از آن چهار مهمتر همان ولایت است و بعضى گفتهاند: مراد به اصحاب ثلثة پیروان سه خلیفه اولند.
حدیث شماره ۵ باب شناخت امام و مراجعه به او کتاب حجت اصول کافی
ذریح گوید از امام صادق (علیه السلام) درباره امامان بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پرسیدم فرمودند: «امیر مؤمنان علیه السّلام امام بود، سپس حضرت حسن علیه السّلام امام شد، سپس حضرت حسین علیه السّلام، سپس علی بن حسین علیهما السّلام، سپس محمّد بن علی علیهما السّلام. هرکه این را انکار کند مانند کسی است که شناخت خداى تبارک و تعالى و شناخت رسولش (صلی الله علیه و آله و سلم) را انکار کرده است.» عرض کردم قربانت گردم و سپس شما امام هستید؟ این سخن را سه مرتبه تکرار کردم. فرمودند: «من این مطلب را تنها براى این به تو گفتم تا از گواهان خداى تبارک و تعالى در زمینش باشى.» (یعنى تا خودت بدانى و به اهلش برسانى و از نااهلان پوشیده دارى یا براى اینکه نزد خدا گواه باشى که من تبلیغ کردم و وظیفه خود را انجام دادم.)
حدیث شماره ۴ باب شناخت امام و مراجعه به او کتاب حجت اصول کافی
امام باقر (علیه السلام) مى فرمود: «خداى عزوجل را تنها کسی می شناسد و پرستش می کند که هم خدا را بشناسد و هم امامش را که از ما خاندان اهل بیت است. و کسى که خداى عزوجل را نشناسد و امام از ما خاندان را نشناسد غیر خدا را شناخته و عبادت کرده، اینچنین (مانند عامه مردم) که به خدا گمراهند.»
حدیث شماره ۳ باب شناخت امام و مراجعه به او کتاب حجت اصول کافی
زرارة گوید به امام باقر (علیه السلام) عرض کردم به من بفرمائید که آیا شناختن امامى که از شما اهل بیت باشد، بر همه خلائق واجب است؟ فرمودند: «خداى عزوجل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) را بر تمام مردم به عنوان رسول و حجّتی از سوی خداوند بر همه آفریدگان در زمین مبعوث فرمود، پس هر که به خدا و به محمد رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) ایمان آورد و پیرویش کند و تصدیقش نماید معرفت امام از ما خانواده بر او واجب است و کسى که به خدا و رسولش ایمان نیاورد و از او پیروى نکند و تصدیقش ننماید و حق خدا و رسولش را نشناسد، چگونه معرفت امام بر او واجب باشد در صورتى که به خدا و رسولش ایمان نیاورده و حق آنها را نشناخته است.» عرض کردم پس چه می فرمائید درباره کسى که به خدا و رسولش ایمان آورده و پیغمبر را نسبت به آنچه خدا بر او نازل کرده باور دارد، بر چنین اشخاصی حق معرفت شما لازم است؟ فرمودند: «آرى مگر اینان (عامه و اهل سنت) به فلان و فلان (ابوبکر و عمر) معرفت ندارند؟» عرض کردم چرا، امام فرمودند: «مگر عقیده دارى که خدا معرفت فلان و فلان را در دل ایشان انداخته است؟ به خدا آن را کسى جز شیطان در دل ایشان نینداخته است، نه به خدا سوگند حق ما را کسى جز خدا به مؤمنین الهام نکند.»
حدیث شماره ۲ باب شناخت امام و مراجعه به او کتاب حجت اصول کافی
یکى از دو امام باقر و صادق (علیهما السلام) فرمودند: «بنده خدا مؤمن نباشد تا آنکه خدا و رسولش و همه ائمه و امام زمانش را بشناسد و در امورش به امام زمانش رجوع کند و تسلیمش باشد.» سپس فرمودند: «چگونه ممکن است کسى امام آخر را (که امام زمان اوست) بشناسد و امام اول را نشناسد.» (از این جهت معرفت همه ائمه در ایمان شرط شد که طریق شناختن همه امامان یکى است و امام لاحق بنص امام سابق شناخته گردد).
حدیث شماره ۱ باب شناخت امام و مراجعه به او کتاب حجت اصول کافی
ابوحمزة گوید امام باقر (علیه السلام) به من فرمودند: «آن که خداوند را بشناسد او را بندگی می کند. امّا آن که خدا را نشناسد، او را همین طور گمراهانه بندگی می کند.» عرض کردم قربانت گردم معرفت خدا چیست؟ فرمودند: «تصدیق خداوند گرامی و بزرگ و تصدیق فرستاده او و دوستی حضرت علی علیه السّلام و پیروی از او و از امامان هدایت گر و بیزاری از دشمن ایشان. خداوند گرامی و بزرگ این گونه شناخته می شود.»
شرح:
از جمله آخر روایت پیداست که امام علیه السلام درجه کامل خداشناسى را براى ابوحمزه بیان فرموده و به همین خاطر دوستى على و پیروى از ائمه خدا را از شرایط خداشناسى قرار داده است زیرا که اعمال و عبادات مسلمان بدون ولایت ثواب ندارد چنانچه در حدیث ۴۲۸ گذشت و اگر مقصود امام درجه کامل خداشناسى نبود این شرایط را داخل نمى فرمود چنانچه در باب (ادنى المعرفة) بیان شد و باز در اینجا هم که درجه کامل گوئیم، به ملاحظه استعداد و ظرفیت ابوحمزة است و ممکن است براى صحابى دیگرش درجه کاملترى طبق استعداد او بیان فرماید.
حدیث شماره 5 باب اگر در زمین جز دو مرد نماند، یکی از آن دو، امام است کتاب حجت اصول کافی
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «اگر در زمین هیچکس نباشد مگر دو نفر، البته یکى از این دو امام خواهد بود.»
حدیث شماره 4 باب اگر در زمین جز دو مرد نماند، یکی از آن دو، امام است کتاب حجت اصول کافی
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «اگر در روى زمین جز دو نفر باقى نمانند یکى از آن دو امام است» یا فرمودند: «دومى امام است» و این تردید از احمد بن محمد راوى حدیث است.
حدیث شماره 3 باب اگر در زمین جز دو مرد نماند، یکی از آن دو، امام است کتاب حجت اصول کافی
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «اگر تنها دو مرد در زمین باشند، یکى از آن دو امام است.» و فرمودند: «آخرین کسى که بمیرد امام است تا کسى بر خداى عزوجل احتجاج نکند که او را بدون حجت واگذاشته است.»
حدیث شماره 2 باب اگر در زمین جز دو مرد نماند، یکی از آن دو، امام است کتاب حجت اصول کافی
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «اگر دو کس (در زمین) باقى بمانند، یکى از آنها بر رفیقش امام است.»
حدیث شماره 1 باب اگر در زمین جز دو مرد نماند، یکی از آن دو، امام است کتاب حجت اصول کافی
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «اگر در زمین جز دو نفر باقى نباشند، یکى از آن دو امام است.»
حدیث شماره ۱۳ باب زمین از حجت خالی نمی ماند کتاب حجت اصول کافی
حسن وشاء گوید از امام رضا (علیه السلام) پرسیدم آیا زمین بدون امام باقى ماند؟ فرمودند: «نه.» گفتم چنین روایت نموده اند که زمین (بی امام) باقى نماند در حالی که خدا بر بندگانش خشم گرفته باشد. فرمودند: «خیر نماند، در این صورت درهم فروریزد.»
حدیث شماره ۱۲ باب زمین از حجت خالی نمی ماند کتاب حجت اصول کافی
امام باقر (علیه السلام) فرمودند:«اگر امام یک ساعت از زمین برداشته شود، هر آینه زمین به موج در آید و اهلش در آن فرو روند؛ چنانچه دریا به موج مى آید و اهل خویش را غرق مى کند.»