حدیث شماره 6 باب بدعت و رأی و قیاس ها کتاب فضل علم اصول کافی
امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند: مبغوض ترین مردم نزد خدا دو نفرند:
1. کسی که خدا او را به حال خودش رها کرده و از راه راست منحرف گشته، شیفته سخن بدعت شده، از نماز و روزه دم می زند و مردم به وسیله او به فتنه افتاده اند؛ راه هدایت پیشینیان خود را گم کرده و در زندگى و پس از مرگش گمراه کننده پیروانش گشته؛ باربر خطاهاى دیگرى شده و در گرو خطاى خویش است.
2. مردى که نادانى را در میان مردم نادان، قماش خود قرار داده، اسیر تاریکی هاى فتنه گشته، انسان نماها او را عالم گویند در صورتیکه یک روز تمام را هم صرف علم نکرده، صبح زود برخاسته و آنچه را که کمش از زیادش بهتر است (مال دنیا یا علوم بی فایده) فراوان خواسته، چون از آب گندیده سیر شد و مطالب بی فایده را جمع کرد، بین مردم بر کرسى قضاوت نشست و متعهد شد که آنچه بر دیگران مشکل بوده حل کند، اگر با نظر قاضى قبلی مخالفت مى کند مطمئن نیست که قاضى بعدی حکم او را نقض نکند چنانکه او با قاضى پیشین کرد. اگر با مطالب مشکلى مواجه شود یک مشت نظریات پوچ خود را براى آن آماده دارد و آن را حکم قطعی شمارد؛ اوست که شبهه و مطالب مورد تردید را چون تار عنکبوت بهم بافته و نمى داند درست رفته یا خطا کرده. گمان نکند در آنچه او منکر است دانشى وجود داشته باشد و جز اعقادات خویش مذهب درستى را سراغ ندارد، اگر چیزى را به چیزى قیاس کند (و به خطا هم رود) نظر خویش را تکذیب نکند و اگر مطلبى بر او تاریک باشد، نادانی خود را پنهان سازد تا نگویند نمى داند، سپس گستاخى کند و حکمی را صادر می کند. او کلید تاریکی هاست (که درب نادانى بر مردم گشاید) شبهات را مرتکب شود، در نادانی ها کورکورانه گام بردارد، از آنچه نداند پوزش نطلبد تا سالم ماند و در علم و دانش عمیق و قاطع نیست تا از آن بهره برد. روایات را مانند یک گیاه خشکیده در هم مى شکند. ارث هایی را به ناحق پخش می کند و خونهاى به ناحق ریخته از او می نالند، زناشوئى حرام به حکم او حلال گردد، و زناشوئى حلال حرام شود، براى جواب دادن به مسائلى که نزدش می آیند سرشار از علم نیست و شایستگی ریاستی که در سایه علم دین به دست مىآید و او مدعى آن است را ندارد.
شرح:
فرق میان این دو نفر این است که اولى در اصول دین خرابکارى کند و بدعت گذارد و دومى مقام قضاء و فتوى را به ناحق غصب کند.