حدیث شماره ۴ باب ائمه علیهم السلام جز به عهد و فرمان خدا کارى را انجام نداده و نمى دهند و از آن تجاوز نمى کنند کتاب حجت اصول کافی
قسمت دوم
سپس پیامبر فرمودند: اى على! این عهد پروردگار پاک و والایم با من و شرطش بر من و امانت او است. من رسانیدم و خیر خواهى کردم و ادا نمودم. على علیه السلام گفت (پدر و مادرم بفدایت) من در این رسانیدن و خیر خواهى و تصدیق آنچه گفتى گواه توأم و گوش و چشم و گوشت و خونم براى تو گواهى مى دهد. جبرئیل (علیه السلام) گفت: من هم در این موضوع گواه شما هستم، پس رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله) فرمود، اى على! وصیت مرا گرفتى و آن را فهمیدى و وفاء بمضامینش را براى خدا و من ضمانت کردى؟ على علیه السلام گفت: بله پدر و مادرم به فدایت! ضمانت آن به گردن من است. و خدا یار و توفیق دهنده من بر آن باشد. رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله) فرمود: ای علی! می خواهم برای وفایت به من در روز قیامت شاهد بگیرم. و علی علیه السّلام گفت: بله، شاهد بگیر. پیغمبر (صلى اللّه علیه و آله) فرمود: الان جبرئیل و میکائیل میان من و تو حاضرند و ملائکه مقربین همراه ایشانند، آنها را بر تو گواه میگریم، على علیه السلام گفت: آرى گواه باشند، من هم پدر و مادرم به قربانت ایشان را گواه مى گیرم.
پس رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله) ایشان را گواه گرفت. و از جمله آنچه پیغمبر بر على به دستور جبرئیل و فرمان خداى عزوجل شرط کرد، این بود که به او گفت: اى على! وفا مى کنى به آنچه در این وصیت است. از دوست داشتن کسانى که خدا و رسولش را دوست دارند و بیزارى و دشمنى نسبت به کسانى که با خدا و رسولش دشمنى کنند، و بیزاری از آنان با صبر از جانب تو و فروخوردن خشم بر از بین بردن حقّت و غصب خمس و بی حرمتی ات وفا می کنی؟ گفت: آرى حاضرم، اى رسول خدا! سپس امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: سوگند به آنکه دانه را شکافت و جان را پدید آورد که من از جبرئیل علیه السلام شنیدم که به پیغمبر صلى اللّه علیه و آله مى گفت: اى محمد! على را آگاه کن که پرده احترام او که همان احترام خدا و رسول خدا صلى اللّه علیه و آله است دریده مى شود، و این وصیت با این شرط است که ریشش از خون تازه سرش رنگین شود. امیرالمؤمنین (علیه السلام) گوید: چون این جمله را از جبرئیل امین فهمیدم، فریادى زدم و به رو بر زمین افتادم و گفت: آرى قبول دارم و راضى هستم. اگرچه پرده احترام دریده شود و سنتها تعطیل شود و قرآن پاره شود و خانه کعبه خراب گردد و ریشم از خون تازه سرم رنگین شود: همواره شکیبائى کنم و به حساب خدا گذارم تا بر تو وارد شوم.