حدیث شماره ۴ باب ائمه علیهم السلام جز به عهد و فرمان خدا کارى را انجام نداده و نمى دهند و از آن تجاوز نمى کنند کتاب حجت اصول کافی
قسمت چهارم
حریز گوید به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: قربانت گردم، با وجود احتیاجى که مردم به شما دارند چقدر عمر شما اهلبیت کوتاه و اجل شما خانواده به یکدیگر نزدیک است؟!! فرمودند: «براى هر یک از ما صحیفه و مکتوبى است که آنچه در مدت عمرش راجع به برنامه کارش احتیاج دارد در آن نوشته است، چون او امر و دستوراتی که در آن است پایان یابد، امام مى فهمد که اجل او رسیده است. سپس پیغمبر (صلى اللّه علیه و آله) نزد او آید و خبر مرگش را به او گوید، و آنچه نزد خدا دارد، به او گزارش دهد، و امام حسین (علیه السلام) مکتوبى را که به او دادند، قرائت کرد، و خبر مرگش که در پیش داشت برایش تفسیر شد، ولى چیزهائى در آن مکتوب باقى بود که هنوز انجام نشده، او براى جنگ بیرون رفت، و چیزهائیکه باقى بود، این بود که ملائکه یارى کردن او را از خدا خواسته اند و خدا اجازه فرموده است ملائکه مهیا و آماده جنگ گشته و در انتظار بودند تا آن حضرت شهید شد، ملائکه فرود آمدند، در زمانیکه عمر آن حضرت تمام شده و شهید گشته بود.
ملائکه گفتند: پروردگارا! تو به ما اجازه فرود آمدن و اجازه یاریش را دادى، ولى ما فرود آمدیم و تو قبض روحش نمودى!! خدا به ایشان وحى کرد: شما بر سر قبر او باشید تا او را ببینید که بیرون آمده است آنگاه یاریش کنید، اکنون گریه کنید بر او و بر از دست رفتن یارى او از شما، زیرا شما براى او و گریه بر او اختصاص یافته اید، پس آن ملائکه براى عزا دارى امام حسین و براى افسوس از دست رفتن یاریش گریستند و چون بیرون آید یاور او باشند.