حدیث شماره 2 باب اشاره و نص بر امامت امام حسین علیه السلام کتاب حجت اصول کافی
قسمت چهارم
محمد بن على (حنفیه) عرض کرد تو امامى و تو واسطه میان من و محمد (صلّى اللَّه علیه و آله) هستی، به خدا من دوست داشتم که پیش از آنکه این سخن را از تو بشنوم مرده باشم، همانا در سرم سخنى است که دلوها نتوانند همه آن را بکشند (آنقدر از فضیلت شما در خاطر دارم که به وصف در نیاید) و ترانه و آهنگ بادها دگرگونش نسازد (یاوهگوئی هاى دشمنان عقیده مرا نسبت به شما سست نکند) آنها مانند نوشته ای است بی ابهام که ورقش مزین و منقوش است، مىخواهم اظهارش کنم ولى مىبینم کتاب منزل خدا (قرآن) و کتب دیگرى که پیامبران آوردهاند، بر من پیشى گرفتهاند، و آن سخنى است که زبان هر گوینده و دست هر نویسنده از اداى آن عاجز است تا آنجا که قلمها تمام شود و کاغذها سیاه شود و باز هم فضیلت شما به آخر نرسد، خدا نیکوکاران را چنین جزا می دهد و هیچ توانایى نیست مگر به خدا. حسین (علیه السلام) از همه ما داناتر و از لحاظ خویشتندارى سنگینتر و از جهت خویشاوندی نزدیکترین ما به رسول خدا (صلّى اللَّه علیه و آله) است. او پیش از خلقتش فقیه بوده (یعنى خدا روحش را پیش از تعلق به بدن عالم و بلکه معلم ملائکه ساخت) و پیش از آنکه زبان باز کند وحى خدا را خوانده است و اگر خدا در شخص دیگرى خیرى می دانست، محمد (صلی الله علیه و آله) را بر نمىگزید، پس چون خدا محمد (صلّى اللَّه علیه و آله) را برگزید؛ و محمد (صلّى اللَّه علیه و آله)، على (علیه السلام) را انتخاب کرد و على (علیه السلام) شما را به امامت برگزید و شما حسین (علیه السلام) را، ما تسلیم شدیم و رضا دادیم، کیست که به غیر آن حضرت راضى شود؟ و کیست جز او که در کارهاى مشکل خویش تسلیمش شویم؟!!