حدیث شماره ۷ باب در امر غیبت کتاب حجت اصول کافی
قسمت اول
اصبغ بن نباته گوید خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام آمدم و دیدم آن حضرت متفکر است و زمین را خط می کشد، عرض کردم اى امیرمؤمنان! چرا شما را متفکر می بینم و به زمین خط می کشید، مگر به آن (خلافت در روى زمین) رغبت کرده اید؟ فرمودند: «نه، به خدا، هرگز روزى نبوده که به خلافت یا به دنیا رغبت کنم، ولى درباره مولودى که فرزند یازدهم من است فکر مىکردم، او همان مهدى است که زمین را از عدل و داد پر کند، چنان که از جور و ستم پر شده باشد. براى او غیبت و سرگردانى است که مردمانى در آن زمان گمراه شده و دیگرانی هدایت شوند.» عرض کردم یا امیرالمؤمنین، آن سرگردانى و غیبت تا چه اندازه است؟ فرمودند: «شش روز یا شش ماه یا شش سال.» عرض کردم: این امر (غیبت و سرگردانى) حتما شدنى است؟!! فرمودند: «آرى چنان که خود او خلق شدنى است. (غیبتش هم قطعى و مسلم است) ولى اى اصبغ تو کجا و این امر؟ آنها (که زمان غیبت را درک می کنند) نیکان این امت با نیکان این عترت (خاندان پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله) هستند.» عرض کردم پس از آن چه مىشود؟ فرمودند: «پس از آن هر چه خدا خواهد مىشود، همانا خدا را بداها و ارادهها و غایات و پایان هاست.»