رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه
رمز حیات

آیه امروز:

کَأَنَّهُنَّ بَیْضٌ مَکْنُونٌ ﴿۴۹ صاقات﴾
گوئی (از لطافت و سفیدی) همچون تخم شترمرغی هستند که (در زیر بال و پر مرغ) پنهان مانده (و دست انسانی هرگز آن را لمس نکرده است).

رمز حیات

رمز حیات

طبقه بندی موضوعی

رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه

۱۰۴۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اصول کافی» ثبت شده است

حدیث شماره 4 باب خداوند گرامی و رسولش همراهی با ائمّه علیهم السّلام را واجب کرده اند کتاب حجت اصول کافی

 

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «به راستى خداى تبارک و تعالى مى‌فرماید: «حجت من بر اشقیاء امت تو کامل و تمام است، آنهائى که ولایت على (علیه السلام) را ترک گفته و با دشمنانش دوستى نموده و فضیلت او و اوصیاء بعد از او را انکار کردند. زیرا فضیلت تو فضیلت ایشان است و اطاعت تو اطاعت ایشان، و حق تو حق ایشان و نافرمانى تو نافرمانى ایشان است و ایشان پیشوایان هدایت پس از تو هستند، روح تو در کالبد ایشان است و روح تو همان است که از طرف پروردگارت در کالبد تو دمیده‏ شده و ایشان عترت تو می باشند و از طینت و گوشت و خون تو سرشته شده‏اند. خداى عزوجل سنت و روش تو و پیامبران پیش از تو را در ایشان جارى داشته و ایشان پس از تو خزانه دار علم من هستند، اینها حقى است بر من که (به خودم سوگند) ایشان را برگزیدم و انتخاب کردم و پاک ساختم و پسندیدم، هر که ایشان را دوست دارد و از آنها پیروى کند و فضیلتشان را معترف باشد، نجات یافته است همانا جبرئیل علیه السلام نام ایشان و نام پدرانشان و دوستانشان و اعتراف کنندگان به فضیلت ایشان را براى من آورده است.»»

حدیث شماره 3 باب خداوند گرامی و رسولش همراهی با ائمّه علیهم السّلام را واجب کرده اند کتاب حجت اصول کافی

 

امام باقر (علیه السلام) می فرمایند رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «هر که خواهد مانند پیامبران زندگى کند و مانند شهیدان بمیرد و در بهشتى که خداى رحمان کاشته، ساکن شود، باید از على پیروى کند و با دوست او دوستى کند و به امامان پس از وى اقتدا کند: زیرا ایشان عترت من هستند و از طینت من آفریده شده اند. خدایا فهم و علم مرا به ایشان روزى کن، واى بر آنها که از امت من مخالف ایشان باشند خدایا شفاعت مرا به آنها مرسان.» (خدایا ما را هم توفیق پیروى على و دوستى دوستانش و رسیدن به شفاعت رسولت عطا فرما).

حدیث شماره ۲ باب خداوند گرامی و رسولش همراهی با ائمّه علیهم السّلام را واجب کرده اند کتاب حجت اصول کافی

ابن ابى نصر گوید از حضرت رضا (علیه السلام) درباره این سخن خداى عزوجل «ای کسانی که ایمان آورده اید! از خدا پروا کنید و با صادقان باشید. (۱۱۹ توبه)» پرسیدم فرمودند: «صادقان همان ائمه ‏اند و آنها که طاعت آنها را باور دارند و تصدیق کنند.»

حدیث شماره ۱ باب خداوند گرامی و رسولش همراهی با ائمّه علیهم السّلام را واجب کرده اند کتاب حجت اصول کافی

برید گوید از امام باقر (علیه السلام) درباره این سخن خداى عزوجل «ای کسانی که ایمان آورده اید! از خدا پروا کنید و با صادقان باشید. (۱۱۹ توبه)» پرسیدم فرمودند: «مقصود ما هستیم.»

حدیث شماره 3 باب مقصود از آیات که خدای عزوجل در کتابش ذکر فرموده، ائمه علیهم السلام هستند کتاب حجت اصول کافی

 

ابوحمزة گوید به امام باقر (علیه السلام) عرض کردم قربانت گردم، شیعه از شما تفسیر این آیه را می پرسند «درباره چه چیز از یکدیگر می پرسند؟ از خبر بزرگ (1 و 2 نبأ» فرمودند: «آن به من باز می گردد: اگر خواستم آگاهشان می کنم و اگر نخواستم آگاهشان نمی کنم.»  سپس فرمودند: «امّا تو را از تفسیر آن آگاه می کنم.» عرض کردم: «درباره چه چیز از یکدیگر می پرسند؟ (1 نبأ)» فرمودند: «این آیه درباره امیر المؤمنین (صلوات اللَّه علیه) است، آن حضرت علیه السلام می فرمودند: « برای خداوند آیه ای که بزرگ تر از من باشد، نیست. و برای خداوند خبری عظیم تر از من نیست.»

حدیث شماره 2 باب مقصود از آیات که خدای عزوجل در کتابش ذکر فرموده، ائمه علیهم السلام هستند کتاب حجت اصول کافی

 

امام باقر (علیه السلام) درباره سخن خداى عزوجل «تمام آیات ما را تکذیب کردند. (42 قمر)» فرمودند: «مقصود از آیات، اوصیاء است.»

حدیث شماره 1 باب مقصود از آیات که خدای عزوجل در کتابش ذکر فرموده، ائمه علیهم السلام هستند کتاب حجت اصول کافی

 

داود رقى گوید از امام صادق (علیه السلام) درباره سخن خداى تبارک و تعالى «این آیات (نشانه ها) و بیم دادن ها به حال گروهی که ایمان نمی آورند، سودی نمی دهد. (101 یونس)» پرسیدم، فرمودند: «آیات ائمه و بیم دادن ها پیامبران (علیهم السلام) می باشند. (واضح است که امامان علیهم السلام آیات اللَّه العظمى می باشند و وظیفه پیامبران بیم دادن مردم است از عواقب سوئى که بر گناهانشان مترتب مى‏ شود و وجود امامان و بیم دادن پیغمبران، براى اهل ایمان و افراد شایسته سودمند و براى مردم سر سختى که ایمان نیاورند سودى ندارد.)

حدیث شماره 3 باب ائمه علیهم السلام علاماتی هستند که خدای عزوجل در کتابش یاد فرموده کتاب حجت اصول کافی

 

وشاء گوید از حضرت رضا (علیه السلام) درباره سخن خداى تعالى «و علاماتى قرار داد و آنها به وسیله ستاره هدایت می شوند. (۱۶ نحل)» پرسیدم فرمودند: «ما علامات هستیم و ستاره رسول خدا (صلّى اللَّه علیه و آله و سلم) است.»

 

شرح:

خداى تعالى در آیاتى چند که پیش از این آیه شریفه است، نعمت ها و آیات قدرت خود را براى بشر بیان می کند و در یک آیه قبل می فرماید: «و در زمین کوه‏ های ثابت و محکمی افکند تا لرزش آن را نسبت به شما بگیرد، و نهرها ایجاد کرد، و راههائی تا شاید هدایت شوید. (15 نحل)» سپس می فرماید: «و علاماتى قرار داد و آنها به وسیله ستاره هدایت می شوند. (۱۶ نحل)» پیداست که تفسیر و معنى ظاهر آیه این است که براى راه هاى زمین علاماتى مانند کوه ها و پستی و بلندی ها قرار داد، تا مسافرین مقصد و هدف خود را گم نکنند و در شب هم ستاره ‏ها را چراغ و راهنماى این علامات قرار داد و این معنى بسیار مناسب است با تأویلى که امام (علیه السلام) براى راه دین و رهبرى پیغمبر و امامان (علیهم السلام) نسبت به آن راه می فرمایند.

حدیث شماره 2 باب ائمه علیهم السلام علاماتی هستند که خدای عزوجل در کتابش یاد فرموده کتاب حجت اصول کافی

 

هیثم از امام صادق (علیه السلام) درباره سخن خداى عزوجل «و علاماتى قرار داد و آنها به وسیله ستاره هدایت می شوند. (16 نحل)» پرسید، امام فرمودند: «رسول خدا (صلّى اللَّه علیه و آله و سلم) ستاره است و علامات ائمه (علیهم السلام) هستند.

حدیث شماره 1 باب ائمه علیهم السلام علاماتی هستند که خدای عزوجل در کتابش یاد فرموده کتاب حجت اصول کافی

 

داود جصاص گوید از امام صادق (علیه السلام) درباره آیه «و علاماتى قرار داد و آنها به وسیله ستاره هدایت می شوند. (16 نحل)» پرسیدم فرمودند: «ستاره رسول خدا (صلّى اللَّه علیه و آله و سلم) است و علامات ائمه (علیهم السلام) می باشند.»

حدیث شماره 5 باب ائمه علیهم السلام والیان امر و حسد برده شدگانی هستند که خدای عزوجل در قرآن فرموده کتاب حجت اصول کافی

 

برید عجلى گوید امام باقر (علیه السلام) درباره سخن خداى تبارک و تعالى «تحقیقاً ما به خاندان ابراهیم کتاب و حکمت دادیم، و به آنان ملک (فرمانروایی) بزرگی بخشیدیم. (۵۴ نساء)» فرمودند: «خدا، پیغمبران و رسولان و امامان را از آل ابراهیم (علیه السلام) قرار داد، پس چگونه این مردم نسبت به آل ابراهیم (علیه السلام) این مقام را معترفند ولى درباره آل محمد (صلّى اللَّه علیه و آله و سلم) انکار می کنند.» عرض کردم «و به ایشان ملک بزرگى دادیم. (54 نسا)» چیست؟ فرمودند: «ملک عظیم و پادشاهى بزرگ، آن است که در ایشان، امامانى قرار داده که هر که ایشان را اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده، و هر که ایشان را نافرمانى کند، خدا را نافرمانى کرده است، این است ملک بزرگ.»

حدیث شماره 4 باب ائمه علیهم السلام والیان امر و حسد برده شدگانی هستند که خدای عزوجل در قرآن فرموده کتاب حجت اصول کافی

 

ابو الصباح گوید از امام صادق (علیه السلام) درباره سخن خداى عزوجل « بلکه آنان به مردم (که در حقیقتْ پیامبر و اهل بیت اویند) به خاطر آنچه خدا از فضلش به آنان عطا کرده، حسد می ورزند. (۵۴ نساء)» پرسیدم، فرمودند: «اى ابو الصباح، به خدا ما هستیم آن مردمى که به ما حسد بردند.»

حدیث شماره 3 باب ائمه علیهم السلام والیان امر و حسد برده شدگانی هستند که خدای عزوجل در قرآن فرموده کتاب حجت اصول کافی

 

حمران بن اعین گوید از امام صادق (علیه السلام) درباره سخن خداى عزو جل پرسیدم «تحقیقاً ما به خاندان ابراهیم کتاب دادیم (۵۴ نساء)» فرمودند: «مقصود نبوت است» گفتم: «و حکمت دادیم (۵۴ نساء)» چیست؟ فرمودند: «فهم و قضاوت است» گفتم: «و به آنان فرمانروایی بزرگی بخشیدیم. (۵۴ نساء)» فرمودند: «اطاعت است.»

حدیث شماره 2 باب ائمه علیهم السلام والیان امر و حسد برده شدگانی هستند که خدای عزوجل در قرآن فرموده کتاب حجت اصول کافی

 

ابن فضیل از حضرت ابو الحسن (علیه السلام) درباره سخن خداى تبارک و تعالى « بلکه آنان به مردم (که در حقیقت پیامبر و اهل بیت اویند) به خاطر آنچه خدا از فضلش به آنان عطا کرده، حسد می ورزند. (۵۴ نساء)» گوید که آن حضرت فرمودند: «مائیم حسد برده‏ شدگان.»

حدیث شماره 1 باب ائمه علیهم السلام والیان امر و حسد برده شدگانی هستند که خدای عزوجل در قرآن فرموده کتاب حجت اصول کافی

 

برید عجلى گوید از امام باقر (علیه السلام) درباره سخن خداى عزوجل (61 سوره 4) « از خدا اطاعت کنید و (نیز) از پیامبر و صاحبان امر خودتان اطاعت کنید. (59 نساء)» پرسیدم، حضرت فرمودند: «« آیا ندیدی کسانی را که بهره‏ ای از کتاب (خدا) به آنان داده شده، (با این حال،) به «جبت» و «طاغوت» (بت و بت پرستان) ایمان می‏آورند، و درباره کسانی که کافر شده اند، می گویند: آنان از کسانی که ایمان (به قرآن و پیامبر) آورده اند، هدایت یافته ترند. (51 نساء)» این مردم براى پیشوایان گمراهى و خوانندگان مردم به سوى آتش جهنّم می گویند آنها از آل محمد (صلّى اللَّه علیه و آله و سلم) هدایت یافته‏ترند!! «آنان همان کسانی اند که خدا لعنتشان کرده و هر که را خدا لعنت کند، هرگز برای او یاوری نخواهی یافت. آیا آنان را بهره ای از ملک (حکومت) است؟ (52 و 53 نساء)» یعنى ملک امامت و خلافت «که در آن صورت نقیرى (یعنی مقداری ناچیز) هم به مردم ندهند. (53 نساء)» ماییم مردمان، که خدا قصد فرموده و نقیر نقطه میان هسته خرماست « بلکه آنان به مردم (که در حقیقتْ پیامبر و اهل بیت اویند) به خاطر آنچه خدا از فضلش به آنان عطا کرده، حسد می ورزند. (54 نساء)» ما کسانى هستیم که به خاطر مقام امامتى که خداوند به ما داده و به مردم دیگر نداده درباره ما حسد بردند « تحقیقاً ما به خاندان ابراهیم کتاب و حکمت دادیم، و به آنان فرمانروایی بزرگی بخشیدیم. (54 نساء)» یعنى پیامبران و رسولان و امامان را، از آل ابراهیم (علیه السلام) قرار دادیم، پس چگونه این مردم این مقام را نسبت به آل ابراهیم (علیه السلام) اعتراف دارند و درباره آل محمد (صلّى اللَّه علیه و آله و سلم) منکر می شوند (بنابراین مقصود از والیان امر که پرسیدى آل محمد صلّى اللَّه علیه و آله است). «پس برخی از آنان به او ایمان آوردند، و گروهی از او روی گردانیده اند، و شعله فروزان آتش دوزخ برای آنها کافی است. کسانی که به آیات ما کافر شدند بزودی آنها را در آتشی وارد میکنیم که هر گاه پوستهای تن آنها (در آن) بریان گردد (و بسوزد) پوستهای دیگری به جای آن قرار میدهیم تا کیفر را بچشند، خداوند توانا و حکیم است (و روی حساب کیفر میدهد). (55 و 56 نساء)»

 

شرح:

راجع به والیان امر در احادیث گذشته سخن گفتیم و از قول مجلسى (ره) اثبات شد که چنانچه اطاعت خدا و رسول واجبست، اطاعت والیان امر هم که ائمه معصومین علیهم السلام باشند، واجب و لازمست و نیز باید ایشان معصوم و پاک از خطا و گناه باشند و راجع به جبت و طاغوت مجلسى (ره) گوید: جبت ابتدا نام بت مخصوصى بود و سپس براى هر معبود باطلى بکار بردند و گفته‏ اند در اصل «جبس» بوده است و سین بتاء بدل شده است و جبس چیز بى‏خیر است و اما طاغوت بمعنى هر امر باطلى است، معبود باشد یا غیر معبود و جبت و طاغوت در روایات بر اولى و دومى تاویل شده است.

حدیث شماره 2 باب مخصوص و جامع در فضیلت امام کتاب حجت اصول کافی

قسمت دوم

 

باقى مانده خلافت آدم (علیه السلام) به او رسیده و از بهترین فرزندان نوح (علیه السلام) است، برگزیده خاندان ابراهیم (علیه السلام) و سلاله اسماعیل و انتخاب شده از عترت محمد (صلّى اللَّه علیه و آله و سلم) است، همیشه زیر نظر خدا سرپرستى شده و با پرده خود حفظ و نگهبانیش نموده و دامهاى شیطان و لشکرش را از او کنار زده و پیشآمدهاى شب هنگام و افسون جادوگران را از او دور ساخته است، روى آوردن بدى را از او برگردانیده از بلاها برکنار است، از آفت ها پنهان است، از لغزش ها نگهدارى شده و از تمام زشتکاری ها مصون است. به خویشتن دارى و نیکوکارى معروف است و به پاکدامنى و علم و فضیلت منسوب، امر امامت پدرش به او رسیده و در زمان حیات پدرش دم به گفتار نزند، چون دورۀ پدرش گذشت و تقدیر و خواست حق دربارۀ او به پایان رسید و ارادۀ خدا او را به سوى دار محبت خود کشید و نهایت عمر پدر خود را دریافت و پدر او درگذشت، او پس از وى بر مسند امر خدا مى‌نشیند و خداوند دین خود را به دست او مى‌سپارد و او را حجت بر بندگان خویش ساخته و سرپرست بلادش نموده و به فرشتۀ روحش تأیید کرده و علم خود را به وى بخشید و از بیان روشن (گفتار حق‏) آگاهش نمود و راز خود به او سپرده و براى امر بزرگش (رهبرى تمام مخلوق) دعوت فرمود و فضیلت بیان علمش را به او خبر داد و براى رهبرى خلق منصوبش ساخت و بر اهل عالم حجتش نمود و مایه روشنائى اهل‏ دین و سرپرست بندگانش کرد، او را براى امامت خلق پسندید و راز خود به او سپرد و بر علم خویش نگهبانش کرد و حکمتش را در او نهفت و سرپرستى دینش را از او خواست و براى امر بزرگش او را طلبید و راه هاى روشن و احکام و حدود خویش به او زنده کرد. امام هم با نور درخشان و درمان مفید، هنگام سرگردانى نادانان و سخن آراستن اهل جدل، به عدالت قیام کرد در حالى که با حق واضح و بیان از هر سو روشن همراه بود و به راه مستقیمى که پدران درستکارش علیهم السلام رفته بودند، گام برداشت، پس حق چنین عالمى را جز بدبخت نادیده نگیرد و جز گمراه نومید منکرش نشود و و جز مبارز با خدا کسى جرئت کارشکنى در کار او پیدا نکند.

حدیث شماره 2 باب مخصوص و جامع در فضیلت امام کتاب حجت اصول کافی

قسمت اول

 

امام صادق (علیه السلام) در خطبه اى که حال و صفات امامان (علیهم السلام) را بیان می کنند و می فرمایند: «همانا خداى‏ عزوجل به وسیله ائمه هدى از اهل بیت پیامبرمان دینش را آشکار ساخته و به وسیلۀ آنها راه و روش خود را آشکار ساخته و درون چشمه دانش خود را به وسیله آن ها شکافته، هر که از امت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) حق واجب امامش را بشناسد، طعم و شیرینى ایمانش را بیابد و فضل خرمى اسلامش را بداند زیرا خداى تبارک و تعالى امام را به پیشوائى خلقش منصوب کرده و بر روزی خواران اهل جهانش حجت قرار داده و تاج وقار بر سر او نهاده و از نور جباریتش بدو افکنده با رشته‏اى الهى تا آسمان کشیده که فیوضات خدا از او منقطع نشود و آنچه نزد خداست جز از طریق وسائل او بدست نیاید و خدا اعمال بندگان را جز با معرفت او نپذیرد. آنچه از امور مشتبه تاریک و سنت‏هاى مشکل و فتنه‏هاى ناآشکار بر او وارد شود، حکمش را می داند. خداى تبارک و تعالى همیشه امامان را براى رهبرى خلقش از اولاد حسین (علیه السلام) و از فرزندان بلا واسطه هر امامى براى امامت برگزیند و انتخاب کند و ایشان را براى خلقش بپذیرد و بپسندد، هر گاه یکى از ایشان رحلت کند از فرزندان او امامى بزرگوار آشکار و رهبرى نوربخش و پیشوائى سرپرست و حجتى دانشمند براى خلقش نصب کند ایشان از طرف خدا پیشوایند، به حق هدایت کنند و به حق داورى نمایند، حجت هاى خدا و داعیان به سوى خدایند، از طرف خدا مخلوق را سرپرستى کنند. بندگان خدا به رهبرى آنها دیندارى کنند و شهرها به نورشان آبادان شود و ثروتهاى کهنه از برکتشان فزونى یابد، خدا ایشان را حیات مردم و چراغ هاى تاریکى و کلیدهاى سخن و پایه هاى اسلام قرار داده و مقدرات حتمى خدا بر این جارى شده، پس امام همان برگزیده پسندیده و رهبر، محرم اسرار و امید بخشى است که به فرمان خدا قیام کرده‏ است، خدا او را براى این برگزیده و در عالم ذر که او را آفریده، زیر نظر خود پروریده و در میان مردم، او را همچنان ساخته است، در عالم ذر پیش از آنکه جاندارى پدید آید، امام را مانند سایه‏اى در سمت راست عرش آفریده و با علم غیب خود، به او حکمت بخشیده و او را برگزیده و براى پاکیش انتخابش کرده است.

حدیث شماره 1 باب مخصوص و جامع در فضیلت امام کتاب حجت اصول کافی

قسمت ششم

چنانچه خداى تعالى می فرماید: «آیا کسی که به سوی حق هدایت می کند، برای پیروی شدن شایسته تر است یا کسی که هدایت نمی یابد مگر آنکه هدایتش کنند؟ شما را چه شده؟ چگونه (بدون بصیرت و دانش) داوری می کنید؟ (۳۵ یونس)» و سخن دیگر خداى تعالى «و آنکه به او حکمت داده شود، بی تردید او را خیر فراوانی داده اند. (۲۶۹ بقره)» و باز سخن خداى تعالى در باره جناب طالوت «خدا او را بر شما برگزیده و وی را در دانش و نیروی جسمی فزونی داده؛ و خدا زمامداریش را به هر کس که بخواهد عطا می کند؛ و خدا بسیار عطا کننده و داناست. (۲۴۷ بقره)» و به پیامبر خویش (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «خداوند کتاب و حکمت بر تو نازل کرد و آنچه را نمی‏دانستی به تو آموخت و فضل خدا بر تو بزرگ بود. (۱۱۳ نساء)» و نسبت به امامان از اهل بیت و عترت و ذریه پیامبر (علیهم السلام) فرمودند: بلکه آنان به مردم (که در حقیقت پیامبر و اهل بیت اویند) به خاطر آنچه خدا از فضلش به آنان عطا کرده، حسد می ورزند. تحقیقاً ما به خاندان ابراهیم کتاب و حکمت دادیم، و به آنان فرمانروایی بزرگی بخشیدیم. پس برخی از آنان به او ایمان آوردند، و گروهی از او روی گردانیده اند، و دوزخ که آتشی سوزان و برافروخته است، برای آنان کافی است. (۵۴ و ۵۵ نساء)» همانا چون خداى عزوجل بنده اى را براى اصلاح امور بندگانش انتخاب فرماید سینه‏اش را براى آن کار باز کند (به او شرح صدر مى‌دهد) و چشمه هاى حکمت در دلش گذارد و علمى به او الهام کند که از آن پس از پاسخى درنماند و از درستى منحرف نشود، پس او معصوم است و تقویت شده و با توفیق و استوار گشته، از هر گونه خطا و لغزش و افتادنى در امان است، خدا او را به این صفات امتیاز بخشیده تا حجت رساى او بر بندگانش باشد و گواه بر مخلوقش و این بخشش و کرم خداست به هر که خواهد عطا کند و خدا داراى کرم بزرگیست. آیا مردم چنان قدرتى دارند که بتوانند چنین کسى انتخاب کنند؟ و یا ممکن است انتخاب شده آنها این گونه باشد تا او را پیشوا سازند؟ به خانه خدا سوگند که این مردم از حق تجاوز کردند و کتاب خدا را پشت سر انداختند مثل اینکه نادانند. در صورتى که هدایت و شفا در کتاب خداست، اینها کتاب خدا را پرتاب کردند و از هوس خود پیروى نمودند، خداى جلوتعالى هم ایشان را نکوهش نمود و دشمن داشت و تباهى داد و فرمود: « گمراه تر از کسی که بدون هدایتی از سوی خدا از هواهای نفسانی خود پیروی کند، کیست؟ مسلماً خدا مردم ستمکار را هدایت نمی کند. (۵۰ قصص)» ونیز می فرماید: «تباهى باد بر آنها و اعمالشان نابود شود. (۸ محمد)» و فرمود « نزد خدا و نزد اهل ایمان مایه دشمنی بزرگ است؛ این گونه خدا بر دل هر گردنکش زورگویی، مُهر (تیره بختی) می نهد. (۳۵ غافر)» درود و سلام فراوان خدا بر محمد پیغمبر و خاندان او.»

حدیث شماره 1 باب مخصوص و جامع در فضیلت امام کتاب حجت اصول کافی

قسمت پنجم

 

خداى عزوجل فرماید: «هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد هنگامی که خدا و پیامبرش امری را لازم بدانند اختیاری از خود (در برابر فرمان خدا) داشته باشد. (۳۶ احزاب)» و فرموده است «شما را چه شده، چگونه قضاوت می کنید؟!! یا بلکه کتابى دارید که از آن درس مى‌خوانید؛ که هر چه را برمى‏ گزینید براى شما در آن خواهد بود؟!؛ یا براى شما تا روز قیامت بر عهده ما پیمان و سوگند استواری است که هر چه قضاوت کنید حق شماست؟!، از آنها بپرس کدامیک از آنان چنین چیزی را تضمین می‏کند؟ و یا مگر شریکانى دارید، اگر راست گویند، شریکان خویش بیاورند. (۳۶ تا ۴۱ قلم)» و باز خداى عزوجل فرموده است «آیا آنها در قرآن تدبر نمی کنند؟ یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است. (۲۴ محمد)» یا «خدا بر دلهاشان مهر نهاده که نمی فهمند. (۹۳ توبه)» و یا «گفتند شنیدیم ولى نمی شنیدند بدترین جانوران نزد خدا کسانی هستند که (از شنیدن و گفتن حرف حق) کر و لالند که اصلا تعقل نمی‌کنند. و اگر خدا در آنها خیر و صلاحی می‌دید آنها را شنوا می‌کرد و اگر هم شنوا کند باز رو گردانند و اعراض کنند. (۲۰ تا ۲۳ انفال)» یا «گفتند: شنیدیم و مخالفت کردیم. (۹۳ بقره)» «بلکه این فضل خداست که به هرکس بخواهد (و شایسته بداند) می‌بخشد و خداوند صاحب فضل عظیم است!. (۴ جمعه).» چگونه ایشان می توانند امام انتخاب کنند در صورتى که امام عالمى است که نادانى ندارد، -سرپرستى باشد که شانه را از زیر بار مسئولیت خالى نکند. کانون قدس و پاکى و طاعت و زهد و علم و عبادت است، دعوت پیغمبر به او اختصاص دارد، از نژاد پاک فاطمه بتول است، در دودمانش جاى طعن و سرزنشى نیست و هیچ شریف نژادى به او نرسد، از خاندان قریش و کنگره هاشم و عترت پیغمبر و پسند خداى عزوجل است، براى اشراف شرف است و زاده عبد مناف است، علمش در ترقى و حلمش کامل است، در امامت قوى و در سیاست عالم است، اطاعتش واجب است، به امر خداى عز و جل قائم است، خیرخواه بندگان خدا و نگهبان دین خداست. خدا پیغمبران و امامان را توفیق بخشیده و از خزانه علم و حکم خود آنچه به دیگران نداده به آنها داده، از این جهت علم آنها برتر از علم مردم زمانشان باشد.

حدیث شماره 1 باب مخصوص و جامع در فضیلت امام کتاب حجت اصول کافی

قسمت چهارم

 

کیست که بتواند امام را بشناسد یا انتخابش براى او ممکن باشد؟ هیهات هیهات خردها درباره‌اش گمراهند خویشتن‌دارها به بیراهه رفته و عقلها سرگردان و دیده‏ها بى‏نور و بزرگان کوچک شده و حکیمان در حیرت و خردمندان کوته نظر و خطیبان درمانده و خردمندان نادان و شعرا وامانده و ادبا ناتوان و سخندانان درمانده‏اند که بتوانند یکى از شئون و فضائل امام را توصیف کنند همگى به عجز و ناتوانى معترفند، چگونه ممکن است تمام اوصاف و حقیقت امام را بیان کرد یا مطلبى از امر امام را فهمید و جایگزینى که کار او را انجام دهد برایش پیدا کرد؟!! ممکن نیست، چگونه و از کجا؟!! در صورتى که او از دست‏یازان و وصف‏کنندگان اوج گرفته و مقام ستاره در آسمان را دارد، او کجا و انتخاب بشر کجا؟!! او کجا و عقل بشر کجا؟!! او کجا و مانندى براى او کجا؟!! گمان برند که امام در غیر خاندان رسول خدا محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) یافت شود؟!! به خدا که ضمیرشان به خود آنها دروغ گفته (تکذیبشان کند) و بیهوده آرزو بردند و به گردنه بلند و لغزنده‏اى که به پائین می لغزند بالا رفتند و خواستند که با خرد گمگشته و ناقص خود و با آراء گمراه‏کننده خویش نصب امام کنند و جز دورى از حق بهره نبردند، خدا آنها را بکشد، به کجا منحرف می شوند؟!! آهنگ مشکلى کردند و دروغى پرداختند و به گمراهى دورى افتادند و در سرگردانى فرو رفتند که با چشم بینا امام را ترک گفتند «و شیطان عمل های (زشت) آنان را برایشان آراست، در نتیجه آنان را از راه (خدا) باز داشت در حالی که (برای تشخیص حق از باطل) بصیرت داشتند. (۲۹ عنکبوت)»
از انتخاب خدا و انتخاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیتش روى گردان شده و به انتخاب خود گرائیدند در صورتى که قرآن صدا برآورد که: «و پروردگارت آنچه را بخواهد می آفریند و (آنچه را بخواهد) بر می گزیند، برای آنان (در برابر اراده او در قلمرو تکوین و تشریع) اختیاری نیست؛ منزّه است خدا و برتر است از آنچه برای او شریک می گیرند. (۶۸ قصص)»