رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه
رمز حیات

آیه امروز:

کَأَنَّهُنَّ بَیْضٌ مَکْنُونٌ ﴿۴۹ صاقات﴾
گوئی (از لطافت و سفیدی) همچون تخم شترمرغی هستند که (در زیر بال و پر مرغ) پنهان مانده (و دست انسانی هرگز آن را لمس نکرده است).

رمز حیات

رمز حیات

طبقه بندی موضوعی

رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه

۱۴۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اللهم عجل لولیک الفرج» ثبت شده است

السلام علیک یا اباصالح المهدی عج الله تعالی فرجه الشریف

 

 مگر خداوند قادر نیست، ظهور امام زمان را رقم بزند ؟

چرا ما باید برای ظهور تلاش کنیم؟
چرا ما باید برای نزدیک نمودنِ لحظه ظهور، دعا کنیم؟
مگر امام، محتاجِ قدم‌های کوچک ماست؟

 

واعظ:استاد شجاعی

فایل صوتی

 

اللهم عجل لولیک الفرج

حدیث شماره 4 باب پدید آمدن نام ها کتاب توحید اصول کافی

 

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «اسم خدا غیر خود اوست و هر آنچه نام «چیز» بر آن صدق نماید، مخلوق است جز خدا و اما آنچه با زبان تعبیر شود (کلمه الله که به زبان آید) یا با دست‌ها انجام گیرد (با خط نوشته شود) آن مخلوق است و خدا مقصودى از مقاصد او است (یعنى آنکه لفظ «الله» را گوید یا نویسد مقصودش ذات خداست که به وسیله لفظ و خط به او متوسل مى شود. لفظ «الله» یکى از علامات به سوى خداست.) زیرا هدف توصیف می شود و هرچیز که توصیف گردد، ساخته شده است، ولى سازنده همه چیز به هیچ حدى که قابل ذکر باشد توصیف نشود. پدید آورده نشده تا چگونگى پدید آمدنش با ساخته شده ای جز او شناخته شود. مردم در شناخت او به هر پایانی که رسند، او جز آن است. کسی که این حقیقت را بفهمد، نلغزد. این است توحید خالص، با اجازه خدا آن را بجوئید (نگهدارید) و باور کنید و درست بفهمید. هر که گمان کند خدا را با حجاب یا شکل یا مثال شناخته است، مشرک است زیرا که حجاب و مثال و شکل، غیر خود اوست زیرا او یگانه و یکتاست، پس چگونه او را شناخته باشد کسى عقیده دارد او را به غیر او شناخته است. کسی که خدا را به خدا شناسد او را شناخته است و کسى که او را به خود او نشناسد او را نشناخته است بلکه غیر او را شناخته، میان خالق و مخلوق چیز دیگرى نیست (چیزى نیست که نه خالق باشد نه مخلوق) خدا خالق همه چیز است بدون ماده و مایه. و خدا با نام‌هایش نامیده و خوانده شود، او غیر نام‌هایش و نام‌هایش غیر اوست.

حدیث شماره 3 باب پدید آمدن نام ها کتاب توحید اصول کافی

 

ابن سنان گوید از حضرت رضا علیه السلام پرسیدم اسم خدا چیست؟ فرمودند: «صفتى است براى موصوف» (اسماء خدا بر صفاتی که بر خدا صادق آید دلالت کنند.)

 حدیث شماره 2 باب پدید آمدن نام ها کتاب توحید اصول کافی

 

ابن سنان گوید از امام رضا (علیه السلام) پرسیدم آیا خداى عز و جل پیش از آن که آفریدگان را پدید آورد به ذات خود شناخت داشت؟ فرمودند: «آری». عرض کردم آن را مى دید و مى شنید؟ (خودش نام خود را مى گفت و خودش مى شنید؟) فرمودند: «نیازى به آن نداشت زیرا نه از آن پرسشى داشت و نه خواهشى؛ او خودش و خودش او بود. قدرتش نفوذ داشت، پس نیازى نداشت که ذات خود را نام ببرد؛ ولى براى خود نام هائى برگزید تا دیگران او را به آن نام ها بخوانند، زیرا اگر او با نام خود خوانده نمى شد، شناخته نمى شد و نخستین اسمى که براى خود برگزید الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ بود، زیرا او برتر از همه چیز است. معناى او الله است و اسم او على عظیم است که اول نام هاى اوست و برتر از همه چیز است.» (پس کلمه الله به اعتبار ذاتست و اسماء دیگر به اعتبار صفات)

اصول کافی کتاب توحید باب پدید آمدن نام ها

حدیث شماره 1


امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: «خداى تبارک‌وتعالی اسمى آفرید با حروفی که صدا ندارد، با لفظی که ادا نشود و با شخصی که کالبد ندارد و با تشبیهی که موصوف نگردد و با رنگی که آمیخته نباشد. ابعاد و اضلاع از آن دور و حدود و اطراف از آن برکنار است؛ حسّ هر خیال کننده ای به او دست نیابد؛ بی پرده نهان است. خداوند آن را یک کلمه تمام قرار داد داراى چهار جزء مقارن که هیچ یک پیش از دیگرى نیست، سپس سه اسم آن را که خلق به آن نیاز داشتند هویدا ساخت و یک اسم آن را نهان داشت و آن همان اسم مکنون و مخزون است. و آن سه اسمى که هویدا گشت، ظاهرشان «الله» تبارک‌وتعالی است؛ و خداوند منزّه برای هر نامی از این نام ها چهار رکن مقرّر ساخت که جمعاً دوازده رکن می‌شود. سپس برای هر رکنی سی نام آفرید که به آن‌ها منسوب هستند و آن‌ها عبارت‌اند از: رحمن رحیم، ملک، قدوس (پیراسته)، خالق، پدیدآورنده، صورتگر، زنده، جاودان، بی چرت و بی خواب، دانا، آگاه، شنوا، بینا، حکیم، عزیز (شکست ناپذیر)، جبار (نیرومند)، متکبر (شایسته عظمت)، على (والا)، عظیم (بزرگ)، مقتدر، قادر (توانا)، سلام، مؤمن (بی عیب)، مهیمن (ایمنی بخش)، منشى، بدیع، رفیع، جلیل، کریم، رزاق، زنده کننده، میراننده، باعث، وارث، هست. این اسماء با اسماء حسنى تا 360 اسم کامل شوند که فروع این سه اسم می‌باشند و آن سه نام رکن هستند و آن یک نام ذخیره شده در گنجینه به سبب این سه نام پنهان شده است و این است معنای سخن خداوند «بگو «الله» را بخوانید، یا «رحمن» را، هر کدام را بخوانید (ذات یکتای او را خوانده اید)، نیکوترین نام ها فقط ویژه اوست. (110 اسراء)»

توضیح:
 مرحوم مجلسى رحمت الله علیه گوید این حدیث از احادیث متشابه و اسرار غامض است که جز خدا و راسخین در علم تأویل آن ندانند پس بهتر این ست که نسبت به آن سکوت کنیم و اقرار نماییم که فهم ما عاجز از درک آن است.

اصول کافی کتاب توحید باب اراده از صفات فعل است و سایر صفات فعل

 

خلاصه سخن در صفات ذات و صفات فعل

هر دو صفتی که بتوانی خداوند را با آنها توصیف کنی و هر دو در وجود فراهم آمده باشند، صفت فعل (خدا) هستند. توضیح این جمله آن است که تو در عالم وجود ثابت می کنی آنچه را که می خواهد و آنچه را که نمی خواهد و چیزی که خشنودش می کند و چیزی را که به خشمش می آورد و آنچه را که دوست دارد و آنچه را که دشمن می دارد. (اراده هم مانند این صفات از صفات فعل به شمار می آید)؛ زیرا اگر اراده هم مانند علم و توانایی از صفات ذات باشد، آنچه خدا اراده ندارد، ناقض این سخن می شود و نیز اگر آنچه را دوست دارد از صفات ذات باشد، آنچه دشمن می دارد، ناقض آن خواهد بود. مگر نمی بینی که ما در عالم وجود، چیزی را خدا نداند و آنچه را خدا بر آن توانایی ندارد، نمی یابیم و هم چنین است صفات ذات ازلی او که ما نمی توانیم او را به توانایی و ناتوانی و خواری وصف کنیم؛ ولی درست است که بگوییم اطاعت کننده اش را دوست دارد و نافرمانش را دشمن می دارد. اطاعت کننده اش را یاری و با نافرمانش دشمنی کند و این که خدا خشنود شود و خشم کند. در دعا گفته می شود خدایا، از من خشنود باش و بر من خشم نکن و یاریم کن و با من دشمنی نورز و درست نیست گفته شود می تواند بداند و نمی تواند نداند.
می تواند سلطان باشد و نمی تواند سلطان نباشد. می تواند عزّتمند و سنجیده کار باشد و نمی تواند عزّتمند و سنجیده کار نباشد. می تواند سخاوتمند باشد و نمی تواند سخاوتمند نباشد. می تواند آمرزنده باشد و نمی تواند آمرزنده نباشد و هم چنین درست نیست گفته شود که اراده کرد پروردگار، قدیم، عزتمند، حکیم، مالک، دانا و توانا باشد؛ زیرا اینها صفات ذاتند و اراده صفت فعل است.
مگر نمی بینی که گفته می شود خدا این را خواست و آن را نخواست؛ در صورتی که در برابر هر صفت ذات، ضد آن صفت از خدا نفی می شود. گفته می شود زنده، دانا، شنوا، بینا، عزّتمند، حکیم، بی نیاز، سلطان، بردبار، دادگر و کرامتگر.
پس جهل ضد علم، ناتوانی ضد توانایی، مرگ ضد زنده بودن، خواری ضد عزّتمندی، اشتباه ضد حکمت، بی شکیبایی و نادانی ضد بردباری و جور و ستم ضد دادگری است.

 

حدیث شماره 7 باب اراده از صفات فعل است و سایر صفات فعل کتاب توحید اصول کافی

 

امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: «مشیت پدید شده است.»

السلام علیک یا اباصالح المهدی عج الله تعالی فرجه الشریف

 

دنبال کلاس های عرفان و سیر و سلوک می گردی؟

میخوای جاده آسمون رو طی کنی؟

یادت باشه
تا با تنها راهنمایِ جاده ی آسمون پیوند نخوری،
راه آسمون باز نخواهد شد👇

 

واعظ:استاد شجاعی

فایل صوتی 

 

اللهم عجل لولیک الفرج

حدیث شماره 6 باب اراده از صفات فعل است و سایر صفات فعل کتاب توحید اصول کافی

 

هشام بن حکم گوید از جمله سوالات فرد کافری از امام صادق (علیه السلام) این بود که خدا خشنودى و خشم دارد؟ حضرت فرمودند: «آرى ولى خشم و خشنودى او طبق آنچه در مخلوقین پیدا مى شود نیست، زیرا که خشنودى حالتى است که به انسان وارد مى شود و او را از حالى به حالى بر مى گرداند؛ چرا که آفریده توخالی، ساخته شده و به هم آمیخته است، هرچیز در انسان راه ورودی دارد و آفریدگار ما را راه دخولى بر اشیاء نیست؛ زیرا او یکتاست، ذاتش یگانه و صفتش یگانه است، پس خرسندى او پاداش او و خشمش کیفرش مى باشد بدون اینکه چیزى در او تأثیر گذارده و او را برانگیزاند و از حالى به حالى گرداند، زیرا این تغییرات از صفات مخلوقین ناتوان نیازمند است.»

حدیث شماره 5 باب اراده از صفات فعل است و سایر صفات فعل کتاب توحید اصول کافی

 

یکى از شیعیان از محضر امام باقر (علیه السلام) شرفیاب شد که عمرو بن عبید وارد شد و گفت قربانت گردم، خداى تبارک و تعالى که فرماید: «و هرکس که خشم من بر او فرود آید، به راستى نابود شود. (81طه)» معنى این خشم چیست؟ فرمودند: «آن کیفر است، اى عمرو! کسی که گمان کند خدا از حالى به حال دیگر درآید، او را با صفت آفریدگان توصیف نموده است و خداى تعالى را چیزى از جا نکند تا تغییرش دهد (او مخلوق است که غضب از جایش بکند و تغییرش دهد.)»

حدیث شماره 4 باب اراده از صفات فعل است و سایر صفات فعل کتاب توحید اصول کافی

 

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «خداوند مشیت را به خود مشیت آفرید سپس چیزها را با مشیت آفرید.»

حدیث شماره 3 باب اراده از صفات فعل است و سایر صفات فعل کتاب توحید اصول کافی

 

صفوان گوید به حضرت ابوالحسن (علیه السلام) عرض کردم اراده خدا و اراده مخلوق را برایم بیان کنید. فرمودند: «اراده مخلوق، ضمیر و آهنگ درونى او است و آنچه پس از آن از او سر مى زند، و اما اراده خداى تعالى همان پدید آوردن اوست نه چیز دیگر، زیرا او (مانند انسان) تأمّل نمی کند و از روی برنامه کار نمی کند و نیاز به تفکر ندارد. این صفات در او نیست و صفات مخلوقست، پس اراده خدا، همان فعل او است نه چیز دیگر، به هر چه خواهد موجود شود، گوید «باش پس وجود یابد و باشد» و این کار بدون به کارگیری لفظ و سخن گفتن با زبان و همّت و تفکّر صورت پذیرد و (باید دانست که) اراده خدا چگونگی ندارد، همان طور که ذاتش چگونگی ندارد.»

حدیث شماره ۱ باب اراده از صفات فعل است و سایر صفات فعل کتاب توحید اصول کافی

 

عاصم گوید خدمت امام صادق (علیه‌السلام )عرض کردم خدا همیشه مرید (بااراده) است؟ فرمود:« مرید نمی‌باشد مگر با بودن مراد (اراده شده) با او، خدا همیشه عالم و قادر است و سپس اراده کرده است (هنگامی‌که خواست چیزى خلق کند).»

 

السلام علیک یا اباصالح المهدی عج الله تعالی فرجه الشریف

 

یه وقت فکر نکنی چون اما زمانت تو غیبته،

همه حقوق امام، از گردن تو ساقطه!

نه!

همین امروز راهی به سمتش باز کن.

فردا خیلی دیره!

 

واعظ:استاد شجاعی

 

فایل صوتی

اللهم عجل لولیک الفرج

حدیث شماره 2 باب دیگری که از باب اول است کتاب توحید اصول کافی

 

امام صادق (علیه السّلام) به کافری که از آن حضرت پرسید آیا خدا شنوا او بیناست؟ فرمودند: «خدا شنوا و بیناست. شنواست بدون عضو، بیناست بدون ابزار. به ذات خود مى شنود و به ذات خود مى بیند و اینکه گویم به ذات خود مى شنود معنیش این نیست که او چیزیست و ذات چیز دیگر، ولى چون تو از من پرسیدى برای تفهیم مطلب به تو خواستم آنچه که در ذهن من است به عبارت درآورم، پس مى گویم خدا مى شنود به تمام ذاتش ولى نه به آن معنى که ذاتش بعض و پاره داشته باشد چنانکه تمام ما داراى بعض است بلکه مقصودم فهمانیدن به تو و تعبیر از ضمیرم بود و بازگشت سخنم به این است که او شنوا، بینا، دانا و آگاهست بدون آنکه ذات و صفتش اختلاف و کثرت پیدا کند.»

 حدیث شماره ١ باب دیگری که از باب اول است کتاب توحید اصول کافی

 

محمد مسلم گوید امام باقر (علیه السّلام) درباره صفت قدیم (بودن خدا) فرمود: «همانا خداوند یگانه، بی‌نیاز است و همه به او نیازمند.  یکتا معناست و معانی زیاد و مختلفی ندارد.» عرض کردم مردمى از اهل عراق معتقدند که او می‌شنود به‌وسیله غیر آنچه می‌بیند و می‌بیند به‌وسیله غیر آنچه می‌شنود. فرمود:«دروغ گفتند و از دین منحرف شدند و خدا را تشبیه کردند. خدا برتر از آن است خدا شنوا و بیناست، می‌شنود به آنچه می‌بیند و می‌بیند به آنچه می‌شنود» عرض کردم عقیده دارند که خدا بینا است با همان معنایی که آن‌ها از بینایی می‌فهمند. فرمود:«خداوند برتر است. هر چیز که صفت آفریده دارد به عقل آید و خداوند چنین نیست.» (معنائی که آن‌ها از بینائى تعقل می‌کنند این است که دیدن با عضوى مانند چشم صورت گیرد. و قوه بینائى انسان غیر از خود انسان است ولى بینائى خدا این‌گونه نیست زیرا اولاً خدا از عضو و ترکیب منزه است و ثانیاً قوه بینائى او هم عین ذات خود اوست.)​​​​​​

حدیث شماره ۶ باب صفات ذات کتاب توحید اصول کافی

 

فضیل گوید خدمت امام باقر (علیه‌السلام) عرض کردم، قربانت گردم، اگر مصلحت بدانید به من بفهمانید که آیا خدای-جلّ وجهه-پیش از این که آفریدگان را بیافریند، می دانست یکتاست؟ زیرا دوستان شما اختلاف دارند.
بعضی گویند: پیش از آن که آفریده ای بیافریند، می دانست و برخی گویند: همانا «می داند» به معنای «می آفریند» است؛ پس خداوند امروز می داند که پیش از آفرینش چیزها تنها بوده است و اینان گویند که اگر ثابت کنیم که او در ازل عالم به وحدت خود بوده، لازم می آید که چیزی را در ازل با او ثابت کرده باشیم. ای مولای من، اگر صلاح بدانید به من چیزی را یاد دهید که از آن فراتر نروم.
حضرت نوشتند: «خدا همیشه عالم بوده است. یاد او فرخنده و فرازمند است.»


حدیث شماره ۵ باب صفات ذات کتاب توحید اصول کافی

 

جعفر بن محمد بن حمزه گوید خدمت امام صادق (علیه‌السلام) نوشتم و پرسیدم که دوستان شما درباره علم خدا اختلاف دارند. و برخی گویند: ما نمی گوییم: خدا همیشه عالم است؛ زیرا «می داند» به معنای «انجام می دهد» است، پس اگر علم ازلی و همیشگی برای او ثابت کنیم، لازم می آید که چیزی را در ازل با او بوده ثابت کرده باشیم. خدایم قربانت کند؛ اگر صلاح می دانید، نسبت به این موضوع چیزی به من بیاموزید تا بر آن بایستم و فراتر از آن نروم.حضرت با خطّ خویش نوشت: «خدا همیشه عالم بوده است. یاد او فرخنده و فرازمند است.»

 

حدیث شماره ۴ باب صفات ذات کتاب توحید اصول کافی

 

ایوب بن نوح گوید نامه‌ای خدمت حضرت ابوالحسن (علیه السّلام) نوشتم و پرسیدم آیا خدای بزرگ و والا قبل از آفرینش اشیاء به آن‌ها عالم بود، یا آنکه در حال آفریدن به آن‌ها علم پیدا کرد؟ حضرت با خط خویش مرقوم فرمودند:« علم خداوند به اشیاء ازلی است و علم خداوند به آن‌ها قبل از آفرینش آن‌ها مانند علم وی به آن‌ها بعد از آفرینش است.»

السلام علیک یا اباصالح المهدی عج الله تعالی فرجه الشریف

 

فردا دیره..

اگه میخوای برای برداشتن درد عظیم غیبت، قدمی برداری: همین امروز وقتشه! از عشقت براش هزینه کن

واعظ:استاد شجاعی

 

فایل صوتی

اللهم عجل لولیک الفرج