رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه
رمز حیات

آیه امروز:

کَأَنَّهُنَّ بَیْضٌ مَکْنُونٌ ﴿۴۹ صاقات﴾
گوئی (از لطافت و سفیدی) همچون تخم شترمرغی هستند که (در زیر بال و پر مرغ) پنهان مانده (و دست انسانی هرگز آن را لمس نکرده است).

رمز حیات

رمز حیات

طبقه بندی موضوعی

رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه

۱۴۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اللهم عجل لولیک الفرج» ثبت شده است

حدیث شماره دو باب صفات ذات کتاب توحید اصول کافی

 

امام باقر(علیه‌السلام) فرمودند: «خداى عزوجل بود و چیزى با او نبود و همیشه عالم بود به آنچه پدید مى آید؛ علم او به آن پیش از بودنش، مانند علم او به آن بود پس از بودنش.»

شرح:
به عنوام مثال هیچکس نمى داند فردا چه پیش مى آید، ممکن است شخص در یک موضوع کوچک سیاسى یا اجتماعى حدسى بزند که به احتمال 90 درصد آن درست باشد ولى علم خدا به همه امور کلى و جزئى جهان از زمان یکه خود او بوده و چیزى با او نبوده تا این زمان و هر زمان که بیاید صد در صد مطابق است.

حدیث شماره ۱ باب صفات ذات کتاب توحید اصول کافی

 

ابوبصیر گوید شنیدم که امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرمود: «خداى عزوجل همیشه پروردگار ما بوده است. آنگاه‌که معلومى وجود نداشت علم عین ذاتش بوده، زمانی که شنیده ‌شده‌ای وجود نداشت شنیدن عین ذاتش بوده، آنگاه‌که دیده ‌شده‌ای وجود نداشت بینائى عین ذاتش بوده و زمانی که مقدورى نبود قدرت عین ذاتش بوده است. پس چون اشیاء را پدید آورد و معلوم موجود شد علمش بر معلوم، شنیدنش بر شنیده‌شده، بینائی‌اش بر دیده‌شده و قدرتش بر مقدور منطبق گشت.» ابوبصیر گوید عرض کردم پس خداوند همیشه در حال حرکت است؟ فرمودند: «خداوند برتر از آن است. همانا حرکت، صفتی است که با فعل پدید آید.» عرض کردم پس خداوند همیشه در حال سخن گفتن است؟ فرمودند: «همانا کلام، صفتی است که حادث می شود و ازلی و همیشگی نیست. خدای بزرگ و والا وجود داشت و هنوز متکلّم نبود.»

 

حدیث شماره ۸ باب نهی از جسم و صورت درباره خدا کتاب توحید اصول کافی

 

محمد بن حکیم گوید براى حضرت ابوالحسن (علیه السلام) گفتار هشام جوالیقى را که خدا به صورت جوان آراسته است و نیز گفتار هشام بن حکم را بیان کردم. حضرت فرمودند: «بی‌شک چیزی مانند خدا نیست.»

 

حدیث شماره ۷ باب نهی از جسم و صورت درباره خدا کتاب توحید اصول کافی

 

حسن حمّانی گوید به امام موسی بن جعفر (علیه السّلام) عرض کردم همانا هشام بن حکم، خدا را جسمی پنداشته است که چیزی مانند او نیست. او دانا، شنوا، بینا، توانا، متکلّم و ناطق است. کلام، توانایی و دانش او به یک روش جاری می‌شود (عین ذاتند) و چیزی از آن‌ها آفریده نیست. حضرت فرمودند: «خداوند او را بکشد. مگر نمی‌داند که جسم محدود است و کلام غیر از متکلّم است. به خدا پناه می‌برم و از این سخن بیزاری می‌جویم. خدا جسم و صورت و اندازه‌پذیر نیست. هر چیز جز او مخلوق است. به‌محض اراده و خواست او، بدون هیچ سخن و یا حرکتی موجود شود.»

حدیث شماره ۵ باب نهی از جسم و صورت درباره خدا کتاب توحید اصول کافی

 

محمد رخّجی گوید خدمت حضرت ابوالحسن (علیه السّلام) نامه‌ای نوشتم و درباره قول هشام حکم که خدا جسم است و گفتار هشام سالم که او صورت است، پرسیدم. حضرت نوشتند : «سرگردانی سرگشته را وارهان و از خود دور ساز و از شیطان به خدا پناه ببر. این سخنان، گفتار آن دو هشام نیست.»

السلام علیک یا اباصالح المهدی عج الله تعالی فرجه الشریف

 

اهل عشق؛ ساعتشان را به وقت تو کوک میکنند؛یوسف

چشمشان به ساعت آمدنت و گامهایشان آماده فنا شدن در هوایت.

واعظ:استاد شجاعی

فایل صوتی

اللهم عجل لولیک الفرج

حدیث شماره 3 باب نهی از جسم و صورت درباره خدا کتاب توحید اصول کافی

 

محمد بن زید گوید خدمت حضرت رضا (علیه السّلام) شرفیاب شدم و درباره توحید پرسیدم، حضرت برایم دیکته کرد: «ستایش خدا را که همه‌چیز را بدون نقشه پدید آورد و به قدرت و حکمت خویش اختراعشان کرد. آن‌ها را از روی چیزى نیافرید تا اختراع اطلاق نشود و علت و سببی در میان نبود تا اطلاقِ ابتکار، درست نباشد. آنچه را خواست چنانچه خواست به تنهایی به جهت اظهار حکمت و حقیقت ربوبیتش آفرید. خردها او را ضبط نتوانند کرد و خیال ها و اندیشه ها به او نتوانند رسید. دیدگان او را درنیابند و اندازه او را فرانگیرد. عبارت و سخن در وصف او درمانده و دیدگان در آستان او وامانده‌اند. هرگونه ستایشی در مقام او نارسا است. بی‌پرده ،نهان و بى پوشش، پوشیده است. نادیده، شناخته‌شده و بى تصور، توصیف گردیده و بى جسم، وصف شده.  نیست خدایی جز او که بزرگ است و متعال.»

حدیث شماره ۲ باب نهی از جسم و صورت درباره خدا کتاب توحید اصول کافی


حمزه ابن محمد گوید به حضرت ابى الحسن (علیه‌السلام) نامه‌ای نوشتم و درباره جسم و صورت از ایشان پرسیدم، حضرت نوشتند: «منزه باد آنکه چیزى مانندش نیست، نه جسم است و نه صورت.»

حدیث شماره 1 باب نهی از جسم و صورت درباره خدا کتاب توحید اصول کافی

 

علی ابن ابى حمز گوید «به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم من از هشام بن حکم شنیدم که از شما روایت می کرد که خداوند جسمی توپر، نورانى و شناختنش ضرورى است. به هر کس از آفریدگانش که خواهد منت گذارد. حضرت فرمودند: «منزه باد، آنکه کسى جز او نداند که او چگونه است، چیزى مانندش نیست و او شنوا و بیناست. محدود نگردد، به حس در نیاید، لمس نشود، حواس درکش نکنند و چیزى او را فرانگیرد. نه جسم است و نه صورت و نه قابل ترسیم است و نه محدود.»

حدیث شماره 12 باب نهی از توصیف خدا به جز آنچه خود توصیف نموده کتاب توحید اصول کافی

 

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «خداوند بزرگ و بلندمرتبه است. بندگان توانایی توصیفش ندارند و به حقیقت عظمتش نرسند. بینائی ها او را درک نکنند و او بینائی ها را درک کند و او لطیف و آگاه است. با چگونگی و مکان و جهت توصیف نشود. چگونه او را با چگونگی وصف کنم در حالی که او چگونگی را آفرید تا چگونگی شد و به وسیله چگونگی که برای ما قرار داد، چگونگی شناخته شد؛ یا چگونه او را با مکان توصیف کنم در حالی که او مکان را آفرید تا اینکه مکان، مکان گردید و به وسیله مکانی که برای ما قرار داد، معنای مکان را دریافتیم؛ یا چگونه با جهت توصیفش کنم در حالی که او جهت را آفرید تا اینکه جهت محقّق شد و ما با جهتی که برای ما قرار داد، جهت را فهمیدیم؛ پس خداى تبارک و تعالى در همه جا داخل و از همه چیز خارج است (علم و قدرتش به همه جا احاطه دارد و ذاتش غیر همه چیز است) بینائیها درکش نکنند و او بینائیها را درک کند (چشم در حالیکه همه چیز را مى بیند خودش را و دیدنش را و ابزار دیدنش را درک نمى کند اما خدا اینها را درک مى کند تا چه رسد به چیزهائیکه چشم مى بیند چنانچه در آیه دیگر فرماید نگاه خیانت آمیز را مى داند) شایسته پرستشى جز خداى فراز و بزرگ نیست و او لطیف و آگاه است.»

 

شرح:

اینکه گوئیم خدا بود و هیچ چیز با او نبود از جمله چیزها همین چگونگى و مکان و جهت است. چگونگى به معنى حالت و صفت و کیفیت است مثلا چون خدا انسان را آفرید چگونگی هائى به او داد مانند قامت راست، شعورى بیشتر از حیوان، استعداد سخن گفتن و عالم شدن، حواس پنجگانه با اثرهاى مخصوص و در جاهاى معین اینها و هزارها مانند آن، چگونگى هائى است براى انسان که بعد از آنکه انسان آفریده شد ما به این چگونگى پى بردیم. همچنین است چگونگیهاى همه چیز جهان، اما خداوند متعال وجود صرف هستى مطلق است و هیچ گونه چگونگى ندارد زیرا اگر او چگونگى داشته باشد باید دیگرى آن چگونگى را به او داده و او را آن گونه خلق کرده باشد در صورتی که او مخلوق دیگرى نیست بلکه خود او خالق همه چیز و چگونگی هاى آنهاست همچنین است موضوع مکان و جهت.

حدیث شماره 12 باب نهی از توصیف خدا به جز آنچه خود توصیف نموده کتاب توحید اصول کافی

 

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: « خداوند بزرگ و بلندمرتبه است. بندگان توانایی توصیفش ندارند و به حقیقت عظمتش نرسند. بینائی ها او را درک نکنند و او بینائی ها را درک کند و او لطیف و آگاه است. با چگونگی و مکان و جهت توصیف نشود. چگونه او را با چگونگی وصف کنم در حالی که او چگونگی را آفرید تا چگونگی شد و به وسیله چگونگی که برای ما قرار داد، چگونگی شناخته شد؛ یا چگونه او را با مکان توصیف کنم در حالی که او مکان را آفرید تا اینکه مکان، مکان گردید و به وسیله مکانی که برای ما قرار داد، معنای مکان را دریافتیم؛ یا چگونه با جهت توصیفش کنم در حالی که او جهت را آفرید تا اینکه جهت محقّق شد و ما با جهتی که برای ما قرار داد، جهت را فهمیدیم؛ پس خداى تبارک و تعالى در همه جا داخل و از همه چیز خارج است (علم و قدرتش به همه جا احاطه دارد و ذاتش غیر همه چیز است) بینائیها درکش نکنند و او بینائیها را درک کند (چشم در حالیکه همه چیز را مى بیند خودش را و دیدنش را و ابزار دیدنش را درک نمى کند اما خدا اینها را درک مى کند تا چه رسد به چیزهائیکه چشم مى بیند چنانچه در آیه دیگر فرماید نگاه خیانت آمیز را مى داند) شایسته پرستشى جز خداى فراز و بزرگ نیست و او لطیف و آگاه است.

 

شرح:

اینکه گوئیم خدا بود و هیچ چیز با او نبود از جمله چیزها همین چگونگى و مکان و جهت است. چگونگى به معنى حالت و صفت و کیفیت است مثلا چون خدا انسان را آفرید چگونگی هائى به او داد مانند قامت راست، شعورى بیشتر از حیوان، استعداد سخن گفتن و عالم شدن، حواس پنجگانه با اثرهاى مخصوص و در جاهاى معین اینها و هزارها مانند آن، چگونگى هائى است براى انسان که بعد از آنکه انسان آفریده شد ما به این چگونگى پى بردیم. همچنین است چگونگیهاى همه چیز جهان، اما خداوند متعال وجود صرف هستى مطلق است و هیچ گونه چگونگى ندارد زیرا اگر او چگونگى داشته باشد باید دیگرى آن چگونگى را به او داده و او را آن گونه خلق کرده باشد در صورتی که او مخلوق دیگرى نیست بلکه خود او خالق همه چیز و چگونگی هاى آنهاست همچنین است موضوع مکان و جهت.

حدیث شماره 11 باب نهی از توصیف خدا به جز آنچه خود توصیف نموده کتاب توحید اصول کافی

 

امام صادق علیه السلام فرمود: «همانا خدا را نمی توان توصیف کرد. چگونه می توان توصیفش کرد در حالی که در کتابش می فرماید: «خدا را چنانکه شأن اوست، نشناختند.(67 زمر)» پس خدا با هیچ مقیاسى توصیف نشود جز آنکه بزرگتر از آن است.»

السلام علیک یا اباصالح المهدی عج الله تعالی فرجه الشریف

ارتباط ملائکه با امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) در شب قدر

واعظ: استاد رائفی

فایل ویدئویی

اللهم عجل لولیک الفرج

حدیث شماره 10 باب نهی از توصیف خدا به جز آنچه خود توصیف نموده کتاب توحید اصول کافی

 

سهیل گوید در سال 255 به حضرت عسکرى علیه السلام نوشتم ای سرور من، اصحاب ما شیعیان در توحید اختلاف دارند. بعضی گویند او جسم است و برخی گویند صورت است. ای آقای من، اگر صلاح بدانید بر بنده خود لطف کنید و به من بیاموزید آنچه را که بر آن بایستم و از آن فراتر نروم. حضرت به خط خود نوشتند: «از توحید پرسیدی در حالی که این امر از شما برکنار است (وظیفه شما نیست). خداوند یگانه و یکتاست. نزاده و زاده نشده و چیزی همتای او نیست. آفریدگار است و آفریده نیست. خداى تبارک و تعالى هر چه خواهد از جسم و غیر جسم بیافریند در حالی که خود جسم نیست، آنچه خواهد صورتگرى کند و خودش صورت نیست، سپاسش بزرگ و نامهایش مقدس تر از آن است که برایش مانندى جز خود او باشد. چیزى مانندش نیست و او شنوا و بیناست.»

حدیث شماره 9 باب نهی از توصیف خدا به جز آنچه خود توصیف نموده کتاب توحید اصول کافی

 

نیشابورى گوید به امام علیه السلام نوشتم که مردم زمان ما درباره توحید اختلاف دارند. بعضى گویند او جسم است و برخی گویند صورت است. حضرت به من نوشت: «پاک و منزّه است آنکه محدود نباشد و به وصف در نیاید. چیزى مانند او نیست و او به چیزى نماند و او شنوا و بیناست.»

حدیث شماره 8 باب نهی از توصیف خدا به جز آنچه خود توصیف نموده کتاب توحید اصول کافی

 

سهل از قول محمد کاشانی گوید به امام علیه السلام نوشتم که معاصرین ما درباره توحید اختلاف دارند. حضرت نوشتند: «منزه است آنکه محدود نباشد و به وصف در نیاید. چیزى مانند او نیست و او شنوا و بیناست.»

حدیث شماره 7 باب نهی از توصیف خدا به جز آنچه خود توصیف نموده کتاب توحید اصول کافی

 

مفصل گوید از حضرت ابوالحسن علیه السلام مطلبى از صفت خدا پرسیدم. فرمودند: «از آنچه در قرآن است فراتر نروید.»

حدیث شماره 6 باب نهی از توصیف خدا به جز آنچه خود توصیف نموده کتاب توحید اصول کافی

 

محمد بن حکیم گوید امام موسى بن جعفر (علیه السلام) به پدرم نوشت: «همانا خداوند بالاتر و والاتر و بزرگتر از این است که حقیقت صفتش درک شود، پس او را به آنچه خود توصیف نموده بستائید و از غیر آن باز ایستید (از پیش خود چیزى نگوئید.)»

حدیث شماره 5 باب نهی از توصیف خدا به جز آنچه خود توصیف نموده کتاب توحید اصول کافی

 

سهل از قول ابراهیم همدانى گوید به امام (علیه السلام) نامه نوشتم که دوستداران شما در این شهر در خصوص توحید اختلاف دارند و بعضی گویند او جسم است و برخی گویند صورت است. حضرت به خط خود نوشت: «منزه باد آنکه محدود نباشد و به وصف در نیاید. چیزى مانند او نیست و او شنوا و داناست (سهل گوید که همدانى گفت: دانا) یا گفت بینا.»

السلام علیک یا اباصالح المهدی عج الله تعالی فرجه الشریف

یار،بس نازک مزاج است وغیور.....

امام زمان درمقام نازه!
وزمان غیبت
فقط یه فرصته که ماخودمونو به امام نزدیک کنیم!

خیلی بده
اگه به دنیامشغول باشیم،و راهمون ندن

واعظ: استاد شجاعی

فایل صوتی

اللهم عجل لولیک الفرج

حدیث شماره 4 باب نهی از توصیف خدا به جز آنچه خود توصیف نموده کتاب توحید اصول کافی

 

امام سجّاد (علیه السّلام) فرمودند: «اگر اهل آسمان و زمین گرد آیند که خدا را به عظمتش توصیف کنند، از عهده اش برنیایند.»