حدیث شماره ۴ باب ائمه علیهم السلام جز به عهد و فرمان خدا کارى را انجام نداده و نمى دهند و از آن تجاوز نمى کنند کتاب حجت اصول کافی
قسمت سوم
«سپس رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله) فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام) را بخواند و چنانچه امیرالمؤمنین (علیه السلام) را آگاه کرده بود، آنان را آگاه ساخت. ایشان هم مانند او جواب بدادند. سپس آن وصیت با چند مهر از طلا که آتش به آن نرسیده بود (ساخته دست بشر نبود) مهر شد و به امیرالمؤمنین (علیه السلام) تحویل داده شد.»
ابوموسى گوید من به موسى بن جعفر (علیه السلام) عرض کردم پدر و مادرم بقربانت، نمى فرمائى در آن وصیت نامه چه نوشته بود؟ فرمودند: «سنت هاى خدا و سنتهاى رسولش بود.» عرض کردم: طغیان جستن و مخالفت آنها (که بعد از پیغمبر صلى اللّه علیه و آله طغیان کردند) بر امیرالمؤمنین (علیه السلام) در آن وصیتنامه نوشته بود؟ فرمود: آرى، بخدا، یک به یک و حرف به حرف، مگر نشنیده اى سخن خداى عزوجل را «همانا ماییم که مردگان را زنده می کنیم و آنچه را که از پیش فرستاده اند و آثارشان را می نویسیم و همه چیز را در کتاب راهنمای روشنگری بر شمرده ایم. (12 یس)» (پس نوشته شدن همه چیز در وصیتنامه استبعادى ندارد) بخدا که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله) به امیرالمومنین و فاطمه (علیهماالسلام) فرمود: «مگر چنین نیست که آنچه را بشما وصیت کردم و دستور دادم فهمیدید و پذیرفتید؟ گفتند: چرا، و بر آنچه ما را ناراحت کند و به خشم آورد صبر کنیم»» و در نسخه صفوانى زیاده بر این است:
شرح:
این جمله سخن یکى از روات مرحوم کلینى است، زیرا کتاب کافى چند نسخه داشته و رواتش مختلفند، یکى همین صفوانى است که نامش محمد بن احمد بن عبداللّه بن قضاعة بن صفوانست که مردى مورد اعتماد و فقیه و فاضل بوده است. و دیگر از روات کافى محمد بن ابراهیم نعمانى و هارون بن موسى تلعکبرى است. و میان نسخه هاى کافى اختلافى بوده و شیخ صدوق و شیخ مفید و أمثال اینها رحمةالله علیهم نسخه هاى کافى را جمع کرده و مورد اختلاف را در کتابهاى خود ذکر نموده اند و چون این خبر شریف در نسخه صفوانى اضافه اى را که اکنون ذکر می شود داشته و در نسخ دیگر نبوده، با این جمله به آن اشاره شد. و آن اضافه در قسمت چهارم آورده می شود ان شاءالله