رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه
رمز حیات

آیه امروز:

کَأَنَّهُنَّ بَیْضٌ مَکْنُونٌ ﴿۴۹ صاقات﴾
گوئی (از لطافت و سفیدی) همچون تخم شترمرغی هستند که (در زیر بال و پر مرغ) پنهان مانده (و دست انسانی هرگز آن را لمس نکرده است).

رمز حیات

رمز حیات

طبقه بندی موضوعی

رمز حیات

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر و اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه

۱۸۶ مطلب با موضوع «قرآن» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

دعاهای حضرت ابراهیم

وَإِذْ یَرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَإِسْمَاعِیلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ﴿۱۲۷﴾

(و نیز بیاد آورید) هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایه ‏های خانه (کعبه) را بالا می ‏بردند (و می‏ گفتند) پروردگارا از ما بپذیر! تو شنوا و دانائی.

رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَمِن ذُرِّیَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّکَ وَأَرِنَا مَنَاسِکَنَا وَتُبْ عَلَیْنَآ إِنَّکَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ ﴿۱۲۸﴾

پروردگارا! ما را تسلیم فرمان خود قرار ده و از دودمان ما امتی که تسلیم فرمانت باشد به وجود آور، و طرز پرستش خودت را به ما نشان ده، و توبه ما را بپذیر، که تو تواب و رحیمی.
رَبَّنَا وَابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِکَ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَیُزَکِّیهِمْ إِنَّکَ أَنتَ العَزِیزُ الحَکِیمُ ﴿۱۲۹﴾

پروردگارا! در میان آنها پیامبری از خودشان مبعوث کن، تا آیات تو را بر آنها بخواند، و آنها را کتاب و حکمت بیاموزد و پاکیزه کند، زیرا تو توانا و حکیمی (و بر این کار قادری).

وَمَن یَرْغَبُ عَن مِّلَّةِ إِبْرَاهِیمَ إِلاَّ مَن سَفِهَ نَفْسَهُ وَلَقَدِ اصْطَفَیْنَاهُ فِی الدُّنْیَا وَإِنَّهُ فِی الآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ ﴿۱۳۰﴾

چه کسی جز افراد سفیه و نادان از آئین ابراهیم (با آن پاکی و درخشندگی) رویگردان خواهد شد؟ ما او را در این جهان برگزیدیم و او در جهان دیگر از صالحان است.

 

توضیحات مربوط به آیات رو در پست بعدی ان شاءالله قرار خواهم داد!

بسم الله الرحمن الحیم

وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُواْ مِن مَّقَامِ إِبْرَاهِیمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ أَن طَهِّرَا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکِفِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ ﴿۱۲۵﴾

(و بخاطر بیاورید) هنگامی را که خانه کعبه را محل بازگشت و مرکز امن و امان برای مردم قرار دادیم (و برای تجدید همین خاطره) از مقام ابراهیم نماز گاهی برای خود انتخاب کنید، و ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم که خانه مرا برای طواف کنندگان و مجاوران و رکوع کنندگان و سجده کنندگان پاک و پاکیزه کنید.

وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَدًا آمِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُم بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ قَالَ وَمَن کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِیلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَى عَذَابِ النَّارِ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ ﴿۱۲۶﴾

(و بیاد آورید) هنگامی که ابراهیم عرض کرد: پروردگارا این سرزمین را شهر امنی قرار ده، و اهل آن را، آنها که ایمان به خدا و روز بازپسین آورده‏ اند از ثمرات (گوناگون) روزی ده (ما این دعای ابراهیم را به اجابت رساندیم و مؤمنان را از انواع برکات بهره مند ساختیم) اما به آنها که کافر شدند بهره کمی خواهیم داد، سپس آنها را به عذاب آتش می‏ کشانیم و چه بد سر انجامی دارند.

آیه 125 دو خصوصیت را برای «بیت» بیان می نماید. اول این که محل اجتماع مردم است و دوم این که دارای امنیت است. همین طور خداوند متعال برای طهارت «بیت» مسؤول تعیین می نماید. این خانه مخصوص سه دسته از افراد است. اول طواف کنندگان، دوم معتکفین و سوم سجده کنندگان همراه رکوع. قانونی نیز با توجه به آیه قبل مطرح می شود و آن مکان نماز گذاران است که باید بعد از مقام حضرت ابراهیم قرار گیرد.

نکته: در آیه 126 حضرت ابراهیم دعا می نماید که خداوند این بلاد را برای مردمش امن قرار دهد و همین طور هرکس از مردمانش را که به خداوند و روز واپسین ایمان بیاورد، روزی بخشد.

نکته: حضرت ابراهیم تنها برای افراد با ایمان دعا می نماید، لذا می توان از ایشان مجموعه ی افرادی را که برایشان دعا می توان نمود، تشخیص داد.

نکته: خداوند در پاسخ حضرت ابراهیم نمی فرماید هر کس کفر بورزد، به او کم روزی عطا خواهم نمود، بلکه می فرماید « فَأُمَتِّعُهُ قَلِیلًا».

 

خدایا به حق حضرت ابراهیم، آن سرزمین را به زودی با حضور حضرت بقیه الله از چنگال ظالمان رهایی بخش!

بسم الله الرحمن الرحیم

وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّیَّتِی قَالَ لاَ یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ ﴿۱۲۴﴾

(به خاطر بیاورید) هنگامی که خداوند ابراهیم را با وسائل گوناگونی آزمود، و او بخوبی از عهده آزمایش بر آمد، خداوند به او فرمود: من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم، ابراهیم عرض کرد: از دودمان من (نیز امامانی قرار بده) خداوند فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‏رسد (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند شایسته این مقامند).

 

در آیه 37 بیان شد که پروردگار عالمیان به حضرت آدم کلمات را تلقین نمود و سپس حضرت آدم توانست به سوی حضرت حق بازگشت نماید. در آیه 124 نیز پروردگار عالمیان حضرت ابراهیم رابه کلمات مبتلا می نماید، لذا حضرت ابراهیم با تمام نمودن آنها می تواند امام بشود. نکته موجود در دو آیه این است که در آیه 37، «فتاب علیه» را می توان هم به خداوند و هم به حضرت آدم نسبت داد. در آیه 124 نیز «فأتمهن» را می توان هم به خداوند و هم به حضرت ابراهیم نسبت داد. در واقع این آیات به گونه ای یکی شدن نبی خدا با خداوند و لقای الهی را در متن خود دارند. این امر صورت نپذیرفته مگر به واسطه تربیت الهی و تربیت الهی صورت نمی پذیرد مگر به واسطه عبادت(آیه 21).

 

پروردگارا ما را به مقام عبودیتی که در ان هم تو راضی هستی و هم ما برسان! 

بسم الله الرحمن الرحیم

آیاتی را که پشت سر گذاشتیم طرز برخورد با دشمنان اسلام را به ما آموزش می داد. ما در این آیات آموختیم:

1. نگاهتان به دهان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) باشد و هر آنچه او گفت، به خوبی گوش فرا دهید(آیه 104).

الف) بدانید دشمنان به هیچ عنوان دوست ندارند ذره ای خوبی به شما برسد(آیه 105).

ب) بدانید خداوند متعال به هرکس بخواهد از فضل و رحمتش نازل می نماید(آیه 105).

پ) بدانید هر چقدر دشمنان در راستای از بین بردن نشانه های الهی تلاش کنند، به جایی نخواهند رسید. هر آیه ای را که تحریف کرده و یا از بین ببرند، مانند آن و یا بهتر از آن را خواهیم آورد(آیه 106).

ت) بدانید همه چیز برای خداوند است و غیر از او هیچ یار و یاوری ندارید(آیه 107).

2. آنچه را دشمنان خداوند از پیامبرشان خواستند، شما از پیامبرتان طلب نکنید(آیه 108).

الف) بدانید هرکس ایمانش را تبدیل به کفر نماید، در راه بدی گمراه شده است(آیه 108).

ب) بدانید دشمنان بعد از اینکه حق برایشان روشن گشت، به شدت دوست دارند شما را نیز مانند خود گمراه نمایند(آیه 109).

3. شما آن ها را ببخشید و به آن ها توجه نکنید و منتظر بمانید تا امر الهی فرا برسد(آیه 109).

الف) بدانید خداوند بر هر چیزی قادر است(آیه 109).

4. نماز به پا دارید و زکات بدهید و پاداش خوبی هایتان را از خداوند بخواهید(آیه 110).

الف) بدانید خداوند به آنچه انجام می دهید، بیناست(آیه 110).

بنابراین چهار دستور پیرامون برخورد با دشمنان داده شده است (گوش دادن به سخن پیامبر، درخواست های بیهوده نداشتن از حضرت، بخشش و عدم توجه به دشمنان، برپایی نماز و پرداخت زکات).

در ادامه ادعاهای دشمنان نیز مطرح شده و خداوند متعال طریقه برملا نمودن این ادعاها و پاسخ آن ها را بیان می نماید.

ادعای اول: دشمنان می گویند تنها ما رستگاریم(آیه 111).

پاسخ: به آن ها بگویید دلایلتان را ارائه دهید(آیه 111).

بدانید تنها کسی رستگار می شود که تسلیم پروردگار عالمیان بوده و نیکوکار باشد(آیه 112).

ادعای دوم: دسته ای از دشمنان، دسته دیگر را تکذیب کرده و آن دسته این یکی را. جاهلان نیز مانند اینها عمل کرده و دیگران را تکذیب می کنند(آیه 113).

پاسخ: بدانید خداوند در روز قیامت تکلیف اینها را مشخص خواهد نمود(آیه 113).

بسم الله الرحمن الرحیم

إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ بِالْحَقِّ بَشِیرًا وَنَذِیرًا وَلاَ تُسْأَلُ عَنْ أَصْحَابِ الْجَحِیمِ ﴿۱۱۹﴾

ما تو را به حق برای بشارت و تهدید (مردم جهان) فرستادیم و تو مسئول گمراهی دوزخیان (پس از ابلاغ رسالت) نیستی.

وَلَن تَرْضَى عَنکَ الْیَهُودُ وَلاَ النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ الَّذِی جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَکَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِیٍّ وَلاَ نَصِیرٍ ﴿۱۲۰﴾

هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد تا (بطور کامل تسلیم خواسته‏ های آنها شوی و) از آئین (تحریف یافته) آنان پیروی کنی بگو هدایت تنها هدایت الهی است و اگر پس از دانشى که بر تو [فرود] آمده است، از خواسته‏ هاى آنان پیروى کنى، در برابر خداوند یار و یاورى ندارى‏.

الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاَوَتِهِ أُوْلَئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَمن یَکْفُرْ بِهِ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿۱۲۱﴾

کسانی که کتاب آسمانی، به آنها داده ایم (یهود و نصاری) و آن را از روی دقت می‏ خوانند، به پیامبر اسلام ایمان می‏ آورند و کسانی که به او کافر شوند زیانکارند.

 

پروردگارا به حق این آیاتت، دل های ما را در برابر دستوراتت خاشع بگردان!

بسم الله الرحمن الرحیم

وَلِلّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَیْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ إِنَّ اللّهَ وَاسِعٌ عَلِیمٌ ﴿۱۱۵﴾

مشرق و مغرب از آن خدا است و به هر سو رو کنید، خدا آنجا است، بى ‏گمان خدا گشایشگر داناست‏.

وَقَالُواْ اتَّخَذَ اللّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَل لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ کُلٌّ لَّهُ قَانِتُونَ ﴿۱۱۶﴾

و (یهود و نصارا و مشرکان) گفتند خداوند فرزندی برای خود انتخاب کرده است، او منزه است؛ بلکه هر چه در آسمانها و زمین است از آن اوست [و] همه فرمانپذیر اویند.

بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُن فَیَکُونُ ﴿۱۱۷﴾

[او] پدید آورنده آسمانها و زمین [است] و چون به کارى اراده فرماید فقط مى‏ گوید [موجود] باش، پس [فورا موجود] مى‏ شود.

وَقَالَ الَّذِینَ لاَ یَعْلَمُونَ لَوْلاَ یُکَلِّمُنَا اللّهُ أَوْ تَأْتِینَا آیَةٌ کَذَلِکَ قَالَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِم مِّثْلَ قَوْلِهِمْ تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَیَّنَّا الآیَاتِ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ ﴿۱۱۸﴾

افراد نادان گفتند چرا خداوند با ما [بى ‏واسطه‏] سخن نمى‏ گوید؟ و آیه و نشانه ای بر خود ما نازل نمی‏ کند؟ پیشینیان آنها نیز همین گونه سخن می‏ گفتند دلها و افکارشان مشابه است، ولی ما (به اندازه کافی) آیات و نشانه‏ ها را برای اهل یقین (و حقیقت جویان) روشن ساخته ایم.

 

خدایا ما را عاشق خودت بگردان!

بسم الله الرحمن الرحیم

وَقَالَتِ الْیَهُودُ لَیْسَتِ النَّصَارَى عَلَىَ شَیْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَى لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلَى شَیْءٍ وَهُمْ یَتْلُونَ الْکِتَابَ کَذَلِکَ قَالَ الَّذِینَ لاَ یَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللّهُ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِیمَا کَانُواْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ ﴿۱۱۳﴾

یهودیان گفتند که مسیحیان بر حق نیستند، و مسیحیان گفتند یهودیان بر حق نیستند، در حالی که هر دو دسته، کتاب آسمانی را می‏ خواندند (و باید از این گونه تعصبها بر کنار باشند) افراد نادان (دیگر همچون مشرکان) نیز سخنی همانند سخن آنها داشتند، خداوند در روز قیامت در اختلاف آنها داوری خواهد کرد.

وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن مَّنَعَ مَسَاجِدَ اللّهِ أَن یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِی خَرَابِهَا أُوْلَئِکَ مَا کَانَ لَهُمْ أَن یَدْخُلُوهَا إِلاَّ خَآئِفِینَ لهُمْ فِی الدُّنْیَا خِزْیٌ وَلَهُمْ فِی الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ ﴿۱۱۴﴾

و کیست ستمکارتر از کسى که نگذارد نام خداوند در مساجد یاد شود، و سعی در ویرانی آنها دارند، شایسته نیست آنان جز با ترس و وحشت وارد این کانونهای عبادت شوند، بهره آنها در دنیا رسوائی و در سرای دیگر عذاب عظیم است.

 

طبق آیه 113 یهودیان می گفتند که مسیحیان چیزی نمی دانند و حقی ندارند و مسیحیان نیز در مورد یهودیان همین سخن را می گفتند. در این میان کسانی هم که جزءِ هیچ یک از اینها نبودند، یعنی مشرکین در مورد آنها چنین حرفی را می زدند. این افراد علاوه بر این رفتارشان و عدم تسلیم در برابر اوامر الهی، مانع مراجعه بندگان خدا به مساجد از جمله مسجدالحرام شده بودند و نمی گذاشتند تا مردم در آنها اسم الهی را یاد کرده و به عبادت خداوند بپردازند.

طبق آیه 23، پیامبر مکرم اسلام به عنوان بنده حضرت حق مورد خطاب الهی قرار گرفته بودند، لذا طبق این آیه هرکس بخواهد خداوند را یاد نماید باید مانند او عمل کند، اما این فرقه ها مانع از پیروی مردم از پیامبر شده و در گمراه کردن آنها می کوشند. در کتاب های اهل کتاب به آنها دستور داده شده که تنها با حالت خضوع و ترس در مسجد (و یا شاید بر پیامبر) وارد شوند و اینها به مذهب خویش نیز عمل نمی کنند لذا برای آنها در دنیا خواری و در آخرت عذاب عظیمی است.

خواری در دنیا و عذاب شدید در قیامت در آیه 85 نیز مطرح شده بود. در آنجا داستان عدم وفای به عهد قوم بنی اسرائیل و اجرای بعضی از دستورات و پشت کردن به دسته ای دیگر مطرح شده بود و در اینجا داستان عدم اطاعت از امر الهی است. در کل اطاعت نکردن از دستورات خداوند متعال در ذات خود خواری را به همراه دارد. زیرا انسان به خاطر چیزی این کار را انجام نداده است که خود آن چیز از او (انسان) کمتر و پایین تر است. در حالی که انسان برای خلافت بر این چیزها آفریده شده است. بنابراین کوچک کردن خود در برابر کوچک تر از خود، سرنوشت محتوم کوچک شدن را به همراه دارد.

 

پروردگارا نعمت عبادت خالصانه و بی ریا در مساجدت را به همه ما عنایت بفرما و دست شیاطین و دشمنان اسلام را (همچون آل سعود) از مساجدت کوتاه بگردان!

بسم الله الرحمن الرحیم

وَقَالُواْ لَن یَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَن کَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْکَ أَمَانِیُّهُمْ قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَکُمْ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ ﴿۱۱۱﴾

آنها گفتند هیچکس جز یهود یا نصاری هرگز داخل بهشت نخواهد شد، این آرزوی آنها است، بگو اگر راست می‏ گوئید دلیل خود را (بر این موضوع) بیاورید.

بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِندَ رَبِّهِ وَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ ﴿۱۱۲﴾

 آری کسی که در برابر خداوند تسلیم شود و نیکوکار باشد، پاداش او نزد پروردگارش ثابت است، نه ترسی بر آنها است و نه غمگین خواهند شد (بنا بر این بهشت خداوند در انحصار هیچ طایفه ای نیست).

 

آیه 111 می فرماید: هر فرقه ای خود را حق می نامد و می گوید هیچ کس به بهشت وارد نخواهد شد مگر در فرقه من باشد. چنین چیزی واقعیت نداشته و این فرقه ها آرزوهای خودشان را بیان می کنند. به راحتی می توان با پرسیدن از دلایلشان متوجه این موضوع شد.

طبق آیه 38 هرکس از هدایت الهی پیروی نمود، هیچ ترسی ندارد و اندوهگین نمی شود.

طبق آیه 62 نیز تفاوتی نمی کند که شخص از چه فرقه ای باشد، هرکس به خداوند متعال و روز واپسین ایمان آورده و عمل صالح به جا آورد، پاداشش نزد پروردگار بوده و هیچ ترس و اندوهی بر او نیست.

طبق آیه 112 نیز هرکس وجهش را برای خداوند تسلیم نماید، در حالی که نیکوکار است، پاداشش نزد پروردگار بوده و هیچ ترس و اندوهی بر او نیست.

بنابراین طبق این سه آیه پیروی از هدایت الهی معادل است با ایمان به خداوند و آخرت و عمل صالح و معادل است با تسلیم خداوند شدن و نیکوکار بودن.

پیش از آیه 38، آیات در مورد هدایت بود، لذا در آیه 38 هدایت مطرح گردید. آیات پیرامون آیه 62 نیز داستان کفران هدایت الهی توسط قوم بنی اسرائیل را مطرح می کنند، لذا در آیه 62 ایمان و عمل صالح بیان شده است. در آیه 112 نیز تسلیم امر الهی بودن گفته شده است زیرا در آیات 109 و 110 امر الهی گفته شد.

نکته: طبق این آیه، اگر خداوند متعال امر به اطاعت از کسی بکند، باید با تمام وجود تسلیم امر الهی بوده و از آن شخص اطاعت کنیم.

 

پروردگارا ما و نسلمان را مسلمانان واقعی به معنای تسلیم شدگان در برابر اوامرت قرار بده.

بسم الله الرحمن الرحیم

در آیات 87 و 88 طرز برخورد این قوم با رسولان گذشته بیان شد، سپس در آیات 89 و 90 حسد و کبر آنان نسبت به کتاب الهی و حضرت رسول مشخص گشت، سپس آیات 91 تا 96 رفتار منافق گونه این قوم را به گونه ی غیر قابل انکار با دلایلی روشن مطرح کرد. البته حال که دشمنی آنها واضح گشت، خداوند متعال در آیات 97 تا 100، دشمنان فرستادگان الهی را کافر معرفی نموده و فسقشان را علت کفرشان دانسته است. بلافاصله خصوصیت عهدشکنی آنها در آیه 100 بیان می گردد.

نکته: این آیات داستان عهدشکنی عده ای بعد از فوت پیامبر را در ذهن تداعی می کند.

در آیات 101 تا 103 داستان عهدشکنی صاحبان کتاب نسبت به کتاب الهی مطرح می شود. در واقع به نوعی مشخص می شود که منظور از کافرین در آیات 97 تا 100 همین صاحبان کتاب است. لذا با توجه به این دلایل، خداوند متعال در آیات 104 تا 110 باطن درونی کافران اهل کتاب را مشخص می کند و همین طور به وضوح اعلام می نماید که اکثریت این گروه کافر هستند تا ابهامی برای مسلمانان نماند. زیبایی آیات در اینجاست که پروردگار عالمیان دستور به صبر و تحمل می دهد تا زمانی که امرش نازل شود. در آیه 110 نیز نحوه صبر و انتظار را مشخص می کند و می فرماید اگر برای خداوند عمل می کنید، باید این گونه عمل شود و بدانید خداوند به آنچه که انجام می دهید آگاه است.

نکته: این صبر و تحمل یادآور رفتار امیرمؤمنان بعد از فوت پیامبر و همچنین غیبت حضرت ولی عصر(عج لله تعالی فرجه الشریف) در عصر کنونی است و نزول امر الهی چه بسا همان قیام حضرت باشد. اگر این فرضیه صحیح باشد به نوعی می توان گفت که مؤمنین موظف به صبر و انتظار برای نزول امر فرج هستند و چه زیبا آیه 110 نحوه این انتظار را مشخص می نماید.

 

خدایا ما و نسلمان را از منتظران و یاران واقعی حضرت قرار بده!

بسم الله الرحمن الرحیم

وَدَّ کَثِیرٌ مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ لَوْ یَرُدُّونَکُم مِّن بَعْدِ إِیمَانِکُمْ کُفَّارًا حَسَدًا مِّنْ عِندِ أَنفُسِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُواْ وَاصْفَحُواْ حَتَّى یَأْتِیَ اللّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ﴿۱۰۹﴾

بسیاری از اهل کتاب از روی حسد که در وجود آنها ریشه دوانده دوست می‏ داشتند شما را بعد از اسلام و ایمان به حال کفر باز گردانند، با اینکه حق برای آنها کاملا روشن شده است، شما آنها را عفو کنید و گذشت نمائید تا خداوند فرمان خودش (فرمان جهاد) را بفرستد، خداوند بر هر چیزی توانا است.

وَأَقِیمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّکَاةَ وَمَا تُقَدِّمُواْ لأَنفُسِکُم مِّنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللّهِ إِنَّ اللّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ﴿۱۱۰﴾

و نماز را بر پا دارید و زکات را ادا کنید (و با این دو وسیله روح و جسم اجتماع خود را نیرومند سازید و بدانید) هر کار خیری برای خود از پیش می‏ فرستید، آن را نزد خدا (در سرای دیگر) خواهید یافت، خداوند به اعمال شما آگاه است.

 

آیه 109 در ادامه آیات قبلی خواسته قلبی قوم بنی اسرائیل را آشکار می نماید. در واقع تعداد بسیاری از اهل کتاب (کافرانِ اهل کتاب) در حالی که حق برایشان روشن گشته است، به خاطر حسدشان آرزو دارند که مسلمانان بعد از ایمان به پیامبر مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم)، مجددا به او کافر شوند. بعد از بیان اوصاف قوم بنی اسرائیل خداوند متعال دستور به بخشش و گذشت تا زمان معین می دهد و او بر هر چیزی قادر است.

نکته ی قابل توجه در آیه 109 این است که در صورت اراده خداوند متعال قوم بنی اسرائیل نابود می شدند. اما چنین اراده ای صورت نپذیرفت. لذا این صبر مؤمنان برای رسیدن امر الهی خود حائز اهمیت است و طبق آیه 110 صبر مؤمنین به معنای منفعل و بیکار بودن نیست، بلکه به معنای برپایی نماز(خودسازی) و پرداخت زکات(جامعه سازی) است و این اعمال نیک باید برای رضای الهی صورت گیرد. در حقیقت هدف لقای الهی است نه جنگ میان اقوام. بنابراین انتظار اماده سازی خود و جامعه است نه بیکاری و انفعال.

 

چقدر برای دوران ظهور خودمون رو آماده کرده ایم!!

اللهم عجل لولیک الفرج

بسم الله الرحمن الرحیم

مَا نَنسَخْ مِنْ آیَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَیْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَلَىَ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿۱۰۶﴾

هیچ حکمی ‏را نسخ نمی کنیم، و یا نسخ آن را به تاخیر نمی ‏اندازیم، مگر اینکه بهتر از آن، یا همانند آن را، جانشین آن می سازیم آیا نمی ‏دانی که خداوند بر هر چیز قادر است؟

أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا لَکُم مِّن دُونِ اللّهِ مِن وَلِیٍّ وَلاَ نَصِیرٍ ﴿۱۰۷﴾

آیا نمی‏ دانی که حکومت آسمانها و زمین از آن خدا است؟ (و حق دارد هر گونه تغییر و تبدیلی در احکام خود طبق مصالح بدهد) و جز خدا سرپرست و یاوری برای شما نیست (و او است که مصلحت شما را می‏ داند و تعیین می ‏کند).

أَمْ تُرِیدُونَ أَن تَسْأَلُواْ رَسُولَکُمْ کَمَا سُئِلَ مُوسَى مِن قَبْلُ وَمَن یَتَبَدَّلِ الْکُفْرَ بِالإِیمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِیلِ ﴿۱۰۸﴾

آیا می‏ خواهید از پیامبر خود همان تقاضاهای (نامعقول) بکنید، که پیش از این از موسی کردند (و با این بهانه جوئیها سر از ایمان باز زنید) کسی که کفر را با ایمان مبادله کند (و آن را بجای ایمان بپذیرد) از راه مستقیم (عقل و فطرت) گمراه شده است.

 

آیه 106 در واقع به گونه ای خطاب به قوم بنی اسرائیل و اهل کتاب بیان می دارد که هر چه قدر به کتب الهی توجه نکرده و دستورات خداوند متعال را در آنها (تورات و انجیل) تحریف نمایید، هیچ سودی برایتان ندارد زیرا خداوند متعال به قدرت لایزال خویش بهتر از آن را جایگزین خواهد نمود (علت تحریف کتب قبلی به نظرم می تونه این باشه که علما آن قوم ها جهت پیچوندن برخی از دستورات خداوند با تحریف در کتاب آسمانیشون قصد داشتن تا آنچه را که باب میلشون نیست را حذف نمایند)در آیه 107 پروردگار عالمیان قدرت لایزال خویش را مجدداً به مسلمین و اهل کتاب یاد آوری می نماید. در حقیقت ابتدا ذاتِ کافرانِ اهل کتاب رو شده، سپس اعجاز قرآن و عدم تحریف آن مطرح می شود و این موضوع توسط قدرت الهی تضمین گردیده است. در همین راستا آیه 107 بیان می دارد ملکوت آسمان ها و زمین برای خداوند است و هیچ سرپرست و یاوری به غیر از خداوند برای شما نیست. بنابراین آنچه را قوم موسی از او خواستند شما از پیامبرتان درخواست نکنید و کفر را جایگزین ایمانتان نگردانید که به بد راهی گمراه می شوید. در واقع این آیه کفر قوم حضرت موسی را به روشنی بیان می دارد.

 

خدایا توفیق عمل بی چون و چرا به احکام و دستورات را نصیب ما بگردان!

بسم الله الرحمن الرحیم


خداوند متعال در آیات 40 إلی 42 سه دستور به قوم بنی اسرائیل می دهد.
1. ای بنی اسرائیل نعمت هایی را که به شما دادم، یاد کنید.
2. به عهد من وفا نمایید، تا به عهد شما وفا کنم.
3. بدانچه نازل کرده ‏ام که مؤید همان چیزى است که با شماست ایمان آورید و نخستین منکر آن نباشید و آیات مرا به بهایى ناچیز نفروشید.
پروردگار عالمیان در آیات 49 تا 79 نعمت هایی را که به این قوم در گذشته و حال عطا نموده است، بیان فرمود. آیات 80 إلی 86 عهدهای میان خداوند و بنی اسرائیل را بیان کردند. این آیات در واقع پاسخی بود به دستور دوم. در ادامه آیات 87 إلی 103 به نوعی دستور سوم را توضیح می دهند. ما در این آیات در می یابیم که این قوم به هیچ یک از این دستورات عمل نکرده و نمی کنند.
به طور کلی در آیات 40 إلی 103 شناخت کاملی از این قوم ارائه می گردد. از شناخت حاصل شده می توان به شاخص های زیر اشاره نمود:
1. به این قوم هر مقدار خوبی شود، آنها قدر ندانسته و بی چشم و رو هستند.
2.  این قوم هرگز به عهد خود وفا نمی کنند و به هیچ عنوان نباید به آنها اعتماد نمود.
3. اینها آگاهانه و تعمداً حق را کتمان نموده و سعی می کنند آن را ضایع نمایند.
4. محبت اینها به دنیا بسیار زیاد است.
5. گوساله پرستی را به قلب هایشان نوشانده اند(به عبارتی با تمام وجود فساد و خونریزی را دوست دارند).
6. اینها از هیچ خیانتی نسبت به فرستادگان الهی دریغ ندارند.
7. اینها آیات الهی را وسیله ای برای به دست آوردن دنیای خود قرار می دهند(چنانچه آیه ای بر خلاف امیال شخصیشان باشد، آن را تغییر می دهند).
و ...
حال سؤالی که مطرح می گردد این است که با چنین قومی چگونه باید برخورد نمود؟
خداوند متعال برای اولین بار در آیه ی 104 پس از آیه ی 39 مسلمانان را خطاب قرار داده و از این آیه تا آیه ی 123 طرز برخورد با این قوم و نحوه ی آشکار نمودن نفاق آنان را آموزش می دهد.

بسم الله الرحمن الرحیم

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَقُولُواْ رَاعِنَا وَقُولُواْ انظُرْنَا وَاسْمَعُوا ْوَلِلکَافِرِینَ عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴿۱۰۴﴾

ای افراد با ایمان (هنگامی که از پیغمبر تقاضای مهلت برای درک آیات قرآن می‏ کنید) نگوئید «راعنا» بلکه بگوئید «انظرنا» (زیرا کلمه اول هم به معنی ما را مهلت بده و هم به معنی «ما را تحمیق کن» می‏ باشد و دستاویزی برای دشمنان است) و آنچه به شما دستور داده می‏ شود بشنوید و برای کافران (و استهزاء کنندگان) عذاب دردناکی است.

مَّا یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ وَلاَ الْمُشْرِکِینَ أَن یُنَزَّلَ عَلَیْکُم مِّنْ خَیْرٍ مِّن رَّبِّکُمْ وَاللّهُ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَن یَشَاءُ وَاللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ ﴿۱۰۵﴾

نه کسانى که از اهل کتاب کافر شده‏ اند و نه مشرکان [هیچ کدام] خوش ندارند که از سوى پروردگارتان خیرى بر شما نازل گردد، حال آنکه خداوند هر کس را بخواهد مشمول رحمت خویش مى ‏گرداند، و خداوند داراى بخشش بیکران است‏.

 

امروزه واژه هایی مانند شست و شوی مغزی، مخ زدن، خر کردن و ... وجود دارد که شخص به محض رفتن به سمت مسائل دینی با حجمی از این واژه ها چه در ذهن خودش و چه در جمع دوستان و آشنایان مواجه می شود و این قبیل تفکرات مانع از ایجاد انگیزه ای قوی برای حرکت در مسیر الهی در وی می گردد. در حقیقت کسانی که فکر و عقل خود را ضعیف می پندارند، دچار چنین مشکلاتی گشته و اگر شخص برای عقل و شعور خود آن قدر ارزش قائل شود که بتواند درست و غلط را از یکدیگر تشخیص دهد، دیگر نباید از این واژه ها بترسد. در آیه 104 پروردگار عالمیان به مؤمنین دستور می دهد که این ارزش را برای خود قائل شده و فکر و اندیشه خود را سبک نشمارند و به پیامبر نگویند "مراعات ما را بکن" ، بگویند "در حال ما نظر کن"، مشکلات ما را برطرف نما. تفاوت دو واژه در این است که مثلاً شخص بگوید مرا خر کن و یا بگوید مرا متوجه حقیقت کن. دلیل این کار در آیه 105 به روشنی مشخص می گردد. در واقع کافران اهل کتاب و مشرکان دوست نداشتند انسان ها به دست پیامبر بزرگوار اسلام هدایت شوند، لذا از این عمل نیز کمال سوءِ استفاده تبلیغاتی را برده و مؤمنان را انسان های احمق جلوه می دادند، کما اینکه این مشکل امروزه در جامعه ما نیز رواج داشته و مؤمنین انسان های روشنفکر قلمداد نمی شوند بلکه آنها را انسان های متحجر می نامند.

جالب اینجاست که قرآن کریم کاملاً عکس این موضوع را بیان نموده و هدایت را فضل الهی بر بندگان شایسته خداوند می داند و بیان فرموده که کافران اهل کتاب و مشرکان اصلاً چنین چیزی را دوست ندارند.

نکته: با توجه به آیات قبلی و بعدی مشخص می شود که منظور از رحمت الهی در آیه 105، همان قرآن کریم است. زیرا در آیات 101 تا 103 صحبت از اطاعت از کتب غیر الهی بود و در آیه بعدی نیز صحبت از نسخ و عدم نسخ آیات است.

نکته: این بار رحمت الهی به اهل کتاب نرسیده و این موضوع سبب فزونی کفر آنان گردیده است.

 

پروردگارا به حق این آیاتت خودت به ما ادب در سخن گفتن و همچنین فهم و درک مسائل دینی را به ما عنایت بفرما!

بسم الله الرحمن الرحیم

آیات 101 تا 102 داستان گروهی را بیان می نماید که کتاب خدا را با اینکه می دانستند از جانب اوست پشت سر انداخته و در عوض به آنچه که شیاطین برای آنها می خواندند، عمل می نمودند، در حالی که این شیاطین کافر بوده و به مردم سحر می آموختند. همین طور از آنچه که بر دو ملک هاروت و ماروت نازل شد، تبعیت می کردند، در حالی که این دو ملک خود به تک تک آنها می گفتند که ما فتنه هستیم، پس کفر نورزید. اما گوش ندادند و از آموزش ان دو ملک در راستای به هم زدن روابط بین زن و شوهر استفاده می کردند.

این گروه با این علم ها به هیچ کس نمی توانند ضرری برسانند مگر با اذن خداوند. جالب اینجاست که این علم ها هیچ سودی برای آنها نداشته و تنها ضرر است. اینها اگر ایمان می آوردند و تقوا پیشه می نمودند، نزد خداوند بهتر از این علم ها را می یافتند.

داستان این گروه بسیار جالب است، زیرا آگاهانه به کتاب خدا توجه نکرده و آگاهانه از شیاطین و هاروت و ماروت تبعیت می کنند. این موضوع نشانه آشکار مرض قلبی آنان است، از این رو بسیار بد خود را می فروشند(این نکته یاد آور آیه 16 در مورد منافقین است).

 

نکته: عبارت «آنچه نزد شماست(مُصَدِّقٌ ...)» در آیات 41، 89، 91 و 101 تکرار شده است. در آیه 41 به قوم بنی اسرائیل دستور داده شد که به کتاب الهی ایمان آورند و آیات بعدی داستان عدم ایمان این قوم را بیان می نماید.

نکته: شیاطین به سبب سحری که به مردم آموزش می دادند، منشإِ فساد بوده و کفر می ورزیدند.

نکته: جدایی انداختن بین زن و شوهر از مصادیق کفر ورزیدن است.

نکته: اگر از این علم ها استفاده کنند، کفر ورزیده اند و اگر استفاده نکنند، عمرشان را تلف کرده اند، لذا در صورت یادگیری آن تنها ضرر کرده اند.

 

+ان شاءالله که هیچ گاه از روی آگاهی و علم به سمت گمراهی و عملِ مخالف با دستور خدا نرویم.

بسم الله الرحمن الرحیم

دیشب گفتم در آیات ابتدایی سوره بقره داریم دشمن شناسی میخونیم. از دید دیگری هم باید به آیات نگاه کنیم و اینکه خدا داره اول به ما میگه ای مسلمونا، امت های قبلی همچین بازی هایی دراوردند و اینگونه گول شیطان رو خوردند!

ببین!

تو دیگه مثه اونا نشی! راه نفوذت رو ببند. و بعد در ادامه آیات و در جزء دوم راه و رسمی که ما رو به درجه منعمین و متقین میرسونه رو بیان میکنه.

حرف رو کوتاه میکنم و در این پست این سه آیه شریفه سوره مبارکه بقره رو  باهم تلاوت می کنیم و ان شاءاله در پست بعدی در مورد این آیات صحبتی خواهیم کرد.

وَلَمَّا جَاءهُمْ رَسُولٌ مِّنْ عِندِ اللّهِ مُصَدِّقٌ لِّمَا مَعَهُمْ نَبَذَ فَرِیقٌ مِّنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ کِتَابَ اللّهِ وَرَاء ظُهُورِهِمْ کَأَنَّهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ ﴿۱۰۱﴾

 چون پیامبرى از سوى خداوند به نزد ایشان آمد که گواهى‏ دهنده بر [حقانیت‏] کتابشان بود، گروهى از اهل کتاب، کتاب الهى را به پشت سر افکندند،گوئی اصلا از آن خبر ندارند.

وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّیَاطِینُ عَلَى مُلْکِ سُلَیْمَانَ وَمَا کَفَرَ سُلَیْمَانُ وَلَکِنَّ الشَّیْاطِینَ کَفَرُواْ یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا یُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یَقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَآرِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ وَیَتَعَلَّمُونَ مَا یَضُرُّهُمْ وَلاَ یَنفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُواْ لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِی الآخِرَةِ مِنْ خَلاَقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْاْ بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ کَانُواْ یَعْلَمُونَ ﴿۱۰۲﴾

(یهود) از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم می ‏خواندند پیروی می‏کردند، سلیمان هرگز (دست به سحر نیالود و کافر نشد، ولکن شیاطین کفر ورزید و به مردم تعلیم سحر دادند (و نیز یهود) از آنچه بر دو فرشته بابل «هاروت» و «ماروت» نازل شد پیروی کردند، (آنها طریق سحر کردن را برای آشنائی به طرز ابطال آن به مردم یاد می ‏دادند) و به هیچ کس چیزی یاد نمی‏دادند مگر اینکه قبلا به او می‏گفتند ما وسیله آزمایش شما هستیم، کافر نشوید (و از این تعلیمات سوء استفاده نکنید) ولی آنها از آن دو فرشته مطالبی را می‏ آموختند که بتوانند به وسیله آن میان مرد و همسرش جدائی بیفکنند (نه اینکه از آن برای ابطال سحر استفاده کنند) ولی هیچگاه بدون فرمان خدا نمی‏ توانند به انسانی ضرر برسانند، آنها قسمتهائی را فرا می گرفتند که برای آنان زیان داشت و نفعی نداشت، و مسلما می‏ دانستند هر کسی خریدار این گونه متاع باشد بهره ای در آخرت نخواهد داشت و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن می‏ فروختند اگر علم و دانشی می‏ داشتند!

وَلَوْ أَنَّهُمْ آمَنُواْ واتَّقَوْا لَمَثُوبَةٌ مِّنْ عِندِ اللَّه خَیْرٌ لَّوْ کَانُواْ یَعْلَمُونَ ﴿۱۰۳﴾

و اگر آنها ایمان می ‏آوردند و پرهیزکاری پیشه می‏کردند پاداشی که نزد خداوند بود برای آنان بهتر بود، اگر آگاهی داشتند.

 

رَّبِّ زِدْنِی عِلْمًا (طه-114)

پروردگارا علم مرا افزون کن!

 

بسم الله الرحمن الرحیم

ان شاءالله قصد دارم ادامه مطالب قرانی گذشته رو بنویسم اینجا اما یه مرور کوچک میکنیم.

در ابتدا عرض کردم که با توجه به ایه اخر سوره مبارکه حمد چکار باید کنیم تا جز اون دسته منعمین قرار بگیریم. بعد گفتیم خداوند در سوره بقره این سه دسته منعمین و مغضوبین و ضالین رو مفصل توضیح داده و میخواهیم بخونیم تا یاد بگیریم باید چکار کنیم.

در ابتدا خداوند با بیان خصوصیات مغضوبین و ضالین و با بیان سرنوشت قوم بنی اسرائیل به عنوان یک مثال واضح و شفاف از سرنوشت امتی که به ضلالت رفته اند، سعی بر آن دارد تا ما با خصوصیات این دو دسته آشنا بشویم و در ادامه خواهیم خواند که این افراد (و یا هرکس همچونآنان رفتار می نماید) دشمن اسلام است.

به عبارتی علاوه بر دریافت خصوصیات این دو دسته ما در جزء اول قرآن کریم یک دوره کامل دشمن شناسی رو در قالب داستان بنی اسرائیل زیر نظر مستقیم پروردگار جهانیان آموزش می بینیم.

 

دوستانی که مایلند برای ادامه بحث آمادگی ذهنی داشته باشند که ان شاءالله از فردا شب شروع خواهیم کرد، پستهای گذشته که در زیر لینک آنها گذاشته شده است را مطالعه نمایند. 

چون جبرئیل قرآن را نازل میکند، ایمان نمی آوریم!!!

از بس که لجبازند!

بسم الله الرحمن الرحیم

توضیحات مربوط به آیات پست قبل را در اینجا با هم می خوانیم.

در ادامه آیه 90 که خداوند متعال فرموده بود به هرکس از بندگانش که بخواهد از فضلش نازل می نماید، این آیه صریحاً مشخص می کند که پروردگار عالمیان اراده نموده است که فضلش را به پیامبر مکرم اسلام نازل نماید و حضرت جبرئیل در این میان تنها مأمور است. لذا دشمنی با ملائکه الهی و رسولانش هم ارز دشمنی با خداوند است و هرکس مرتکب چنین گناهی شود، مستوجب غضب الهی گردیده است و جزءِ کافران محسوب خواهد شد.

بنابراین کسانی که به آیات الهی ایمان نمی آورند یا از روی جهل است و یا به خاطر عناد و سرکشی. لذا چنانچه قبلاً نیز در آیات 26 و 27 مطرح شد گروه اول ضالین یا فاسقین اند و گروه دوم مغضوبین هستند که ذر آیات قبل فسقشان اثبات شده است به همین خاطر آیه 99، کافران به آیات الهی را فاسقان نامید. همان طور که در آیه 27 بیان شده بود یکی از خصوصیات بارز فاسقین شکستن عهد بعد از محکم کردن آن است، از این رو بلافاصله در آیه 100 خداوند متعال این خصوصیت را ذکر نموده است. از آنجا که مغضوبین دیگر ایمان نیاورده و ضالین نیز آینده نامشخصی دارند، می توان نتیجه گرفت که اکثریت این قوم ایمان نمی آورد.

 

خدایا به فضل و رحمت خودت، همه مسلمانان و به ویژه ما را از سرکشی و لجاجت در برابر اوامر خودت و فرستادگان و اولیائت به دور بدار!

بسم الله الرحمن الرحیم

رسول

توضیحات آیات ان شاءالله در پست بعدی گفته خواهد شد.

قُلْ مَن کَانَ عَدُوًّا لِّجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللّهِ مُصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِینَ ﴿۹۷﴾

(آنها می‏ گویند چون فرشته ای که وحی بر تو نازل می‏ کند جبرئیل است و ما با جبرئیل دشمن هستیم به تو ایمان نمی ‏آوریم) بگو کسی که دشمن جبرئیل باشد (در حقیقت دشمن خدا است) چرا که او به فرمان خدا قرآن را بر قلب تو نازل کرده است، قرآنی که کتب آسمانی پیشین را تصدیق می ‏کند و هدایت و بشارت برای مؤ منان است.

مَن کَانَ عَدُوًّا لِّلّهِ وَمَلآئِکَتِهِ وَرُسُلِهِ وَجِبْرِیلَ وَمِیکَالَ فَإِنَّ اللّهَ عَدُوٌّ لِّلْکَافِرِینَ﴿۹۸﴾

 کسی که دشمن خدا و فرشتگان و فرستادگان او و جبرئیل و میکائیل باشد (کافر است و) خداوند دشمن کافران است.

وَلَقَدْ أَنزَلْنَآ إِلَیْکَ آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ وَمَا یَکْفُرُ بِهَا إِلاَّ الْفَاسِقُونَ ﴿۹۹﴾

و همانا بر تو آیاتى روشن فرو فرستادیم و جز فاسقان [کسى] آنها را انکار نمى‏ کند.

أَوَکُلَّمَا عَاهَدُواْ عَهْدًا نَّبَذَهُ فَرِیقٌ مِّنْهُم بَلْ أَکْثَرُهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ ﴿۱۰۰﴾ 

و مگر نه این بود که [یهود] هر گاه پیمانى بستند گروهى از آنان آن را شکستند، آرى بیشتر آنان ایمان ندارند.

 

+ با توجه به شرایطی که برام پیش اومده، متاسفانه فعلا دیگه نمیتونم بیام وبلاگ هاتون تا اوضاع پایان نامه ام سرو سامان بگیره!

برا همه دعا کنید، برا منم دعا کنید.

بسم الله الرحمن الرحیم

مسخره کنندگان

قُلْ إِن کَانَتْ لَکُمُ الدَّارُ الآَخِرَةُ عِندَ اللّهِ خَالِصَةً مِّن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُاْ الْمَوْتَ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ ﴿۹۴﴾

 بگو اگر (آنچنانکه مدعی هستید) سرای دیگر در نزد خدا مخصوص شما است نه سایر مردم پس آرزوی مرگ کنید اگر راست می‏ گوئید.

وَلَن یَتَمَنَّوْهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ وَاللّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمینَ ﴿۹۵﴾

 و به خاطر کارهایى که کرده‏ اند هرگز آن را آرزو نخواهند کرد، و خداوند به (احوال‏) ستمگران داناست‏.

وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَیَاةٍ وَمِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُواْ یَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَمَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَن یُعَمَّرَ وَاللّهُ بَصِیرٌ بِمَا یَعْمَلُونَ ﴿۹۶﴾

آنها را حریص ترین مردم حتی حریص تر از مشرکان بر زندگی (این دنیا و اندوختن ثروت) خواهی یافت (تا آنجا) که هر یک از آنها دوست دارد هزار سال عمر کند در حالی که این عمر طولانی او را از عقاب خداوند باز نخواهد داشت و خداوند به اعمال آنها بینا است.

نتیجه ایمان و عمل صالح رستگاری است اما این قوم بدون داشتن هیچ یک از اینها ادعای رستگاری دارد. لذا خداوند متعال آنها را به سخره گرفته و صفات جاهلانه و باطن کثیف این قوم را به نمایش می گذارد.

هرکس با این دلایل واضح و آشکار، با کمترین اندیشه ایمان خواهد آورد اما چنان چه مطرح شد اینها به خاطر قلب مریضشان هرگز متوجه حقیقت نمی شوند. اگر هزار سال هم عمر کنند، هیچ تفاوتی در روش زندگیشان صورت نخواهد گرفت و اشتباهات خود را تکرار خواهند نمود. این قوم چقدر بدبخت و دورافتاده از رحمت الهی اند در صورتی که به ظاهر صاحبان دنیا و خوشبختند.

 

خدایا اگر قرار باشه یه روزی من مایه دار بشم اما کنارش مثه این بنی اسرائیلها بهم یه قلب مریض بدی و به حال خودم رهام کنی، صد ملیون سال نوری غلط بکنم همچین ثروتی رو بخام، حاضرم کارتن خواب باشم که قلبم نسبت به اوامر تو و فرستادگان و اولیائت مریض نباشه ان شاءالله!

 

رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ ﴿۸-آل عمران﴾

(راسخان در علم، می‏ گویند:) پروردگارا! دل هایمان را، بعد از آنکه ما را هدایت کردی، (از راه حق) منحرف مگردان! و از سوی خود، رحمتی بر ما ببخش، زیرا تو بخشنده ‏ای!

بسم الله الرحمن الرحیم

طرز برخورد

ایمان و عمل صالح عامل رشد انسان است و با این دوبال ان شاءالله می توان از عذاب خدا در امان بود. پس بنی اسرائیلیان که در آیه 80 ادعا کردند "هرگز آتش دوزخ جز چند روزی به ما نخواهد رسید" پس باید اقلا این دو ویژگی را داشته باشند. در آیات 90 تا 96سه حالت عدم ایمان، عمل فاسد و ترکیب این دو که نشان دهنده کذب این ادعا بنی اسرائیل هست را با هم بررسی خواهیم کرد. در ضمن در آیات شریفه 11-15 سوره مبارکه بقره نیز همین سه حالت مختلف برای منافقین مطرح شده است.

 

سفیهان پرادعا

این قوم در پاسخ دعوت پیامبر، حسد خود را به نوعی به نمایش گذاشته و می گویند به آنچه بر ما نازل شود ایمان آورده و غیر آن را انکار می کنیم در حالی که قرآن تصدیق کننده آن چیزی است که همراه آنان است. به آن چیزی که همراهشان است ایمان ندارند، زیرا اگر ایمان داشتند به قرآن نیز ایمان می آوردند لذا قرآن نفرموده به آن چیزی که ایمان دارید، گفته به آن چیزی که همراهتان است. در ادامه این عدم ایمان را ،خداوند متعال به زیبایی نشان می دهد و می فرماید اگر به انبیای قبلی ایمان داشتید پس چرا آنها را کشتید؟

نکته: عبارت « مُصَدِّق(ًا-ٌ) لِّمَا مَعَ(هُ-کُ)مْ » در آیات41، 89 و 91 تکرار شده است.

در پاسخ به اینکه می گویند به آنچه بر ما نازل می شود، ایمان می آوریم، خداوند متعال داستان حضرت موسی را مجدداً بیان نموده و می فرماید پس از حضرت موسی که با دلایل روشن نزد شما آمد، گوساله را گرفتید. در حالی که کوه طور را بالای سرتان گرفته و از شما پیمان گرفتیم که آنچه به شما داده شده محکم بگیرید و گوش کنید، گفتید گوش کردیم اما عصیان نمودید، زیرا گوساله پرستی در قلبهایتان جاری شده بود. در انتها نیز خداوند متعال ایمان زشتشان به گوساله را به رخشان می کشد.

نکته: در آیه 63 نیز بالای سر بردن کوه طور به عنوان هشتمین نعمت قوم بنی اسرائیل یادآوری شد. در آن آیه مقصود کوه بود اما در این آیه مقصود کتاب است.

این آیات اشاره به عدم وفای به عهد قوم بنی اسرائیل و عصیان این قوم می کند. البته در این آیات به ایمان این قوم نیز اشاره شده است و این قوم به خاطر آنچه که ایمانشان به آنها دستور می دهد به سخره گرفته شده اند. همین طور این آیات قلب مریض قوم بنی اسرائیل را به روشنی مطرح می کند.

 

خوبه گاهی یه کم فکر کنیم ببینیم واقعا به ان چیزی که عمل میکنیم و بهش اعتقاد داریم، همون چیزی هست که خدا و پیامبر از ما خواستند یا اون چیزی هست که شیطان و نفس مون ازمون میخواند؟!!

 

رَّبِّ زِدْنِی عِلْمًا (طه-114)

پروردگارا علم مرا افزون کن!